سخنرانى - صحیفه امام جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 7

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

7 ارديبهشت 1358 / 29 جمادى الاول 1399

مکان:

قم

موضوع:

انقلاب اسلامى و محاسبات جهانى - مقام معلم و رسالت آن

حضار:

معلمين منطقه تجريش - پاسداران انقلاب اسلامى شهر سراب، و جمعى از اهالى شهرهاى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

تبريز، شيراز، اصفهان انقلاب بزرگ اين انقلاب بزرگ ملت ما، اين نهضت عظيم تاريخى اسلامى ايران، تا به اينجا رسيده است، تا سرنگونى رژيم فاسد، تا قطع ايادى اجانب، تا به دست آوردن آزادى تا نايل شدن به استقلال آمده ايم.

اينها که بين ملت ما پخش مى کنند که نهضت اسلامى چه کرد، تا اينجا که نيمه راه است، بايد بدانند که کارى کرد که در تاريخ سابقه نداشت.

اين نهضت به آخر نرسيده است، در اين نيمه راه ، يک کار عظيمى کرد که تمام حسابهاى حسابگران را باطل کرد.

انقلاب اسلامى ، خط بطلان معادلات و محاسبات مادى حسابگران ماديگرا در حسابشان نمى آمد که يک ملتى با دست خالى بر قدرتهاى شيطانى، با همه جهازهاى مدرن، با همه سلاحهاى روز، که هيچ در دست ملت نبود و همه در دست مقابل ملت، پيروزى حاصل بشود.

محال مى نمود و محال مى دانستند که اين قدرت شيطانى و سد عظيم ابليسى شکسته شود.

حالا که ديدند با قدرت الهى - که برخلاف همه موازين ماديت است و خط بطلان بر مکتبهاى مادى کشيده ، حالا که ديدند ملتى که هيچ نداشت بر قدرتهايى که همه چيز داشت غلبه کرده است، و اين بطلان ماديت هست، به دست و پا افتاده اند، مى گويند چه شد?! چه بيشتر از اين بايد بشود.

امروز شما همه اينجا هستيد، با کمال آزادى هر چه مى خواهيد مى گوييد.

اين چه نعمتى است که به شما ارزانى شده است، اين را کى داد غير از اسلام? آنها که مى گويند اسلام چه کرد مى دانند که اسلام چه کرده است، مى خواهند جلو نرود! آنها نه اينکه نمى دانند که چه شده است! مى دانند که تمام حيله هاى آنها نقش بر آب شده است، مى دانند که قدرتهاى بزرگ در هم شکست، مى دانند که اين سد عظيم شيطانى تا ابد شکسته شد لکن مى خواهند که جلوتر نرود اين نهضت، و لهذا مى گويند چه شد.

چه مى خواهيد بشود?! ما فرض مى کنيم که ديگر چيزى نخواهد شد، ما چه مى خواهيم بشود?! ما دست شياطين را کوتاه کرديم، ملت ما دست چپاولگران را از ملت خودش و از کشور خودش قطع کرد.

چه بالاتر از اين? زنجير اسارت را گسيخت، امريکايى را بيرون ريخت، ساير اقشار را هم، چه مى خواهيد بشود? چه شد يعنى چه ?! گروهکها سد راه پيشرفت ايران و اسلام ما مى خواهيم به خواست خدا پيش برويم .

ما مى خواهيم اين نهضت را به جلو برانيم تا براى اين مملکت رفاه ، زندگى سعادتمند دنيايى و آخرتى تحقق پيدا بکند.

اين شياطين نمى خواهند اين مسائل تحقق پيدا بکند.

اين شياطين از اسلام ترسيده اند، قدرت اسلام را فهميدند...، قدرت ايمان مردم را فهميدند، قدرت اتحاد کلمه را فهميدند.

حالا درصدد برآمده اند که جمهورى اسلامى را در نظر مردم سبک کنند.

مى گويند چه شد? چه مى خواهيد بشود?! شما نمى گذاريد که ما قدمهاى بعد را برداريم.

شما بين مردم - بين کشاورزان - مى رويد و افساد مى کنيد که کشاورزى تحقق پيدا نکند.

دولت ما مى خواهد کشاورزى را به راه بيندازد، ملت ما هم، لکن شما نمى گذاريد.

شما خائنين نمى گذاريد.

دولت ما مى خواهد کارخانجات را راه بيندازد تا رفاه حاصل بشود، تا چرخ مملکت به راه بيفتد، شما شياطين نمى گذاريد.

ما مى خواهيم اين وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند.

ما مى خواهيم اين نهضت به ثمر برسد آنطور که دلخواه اسلام است ، آنطور که خداى متعال مى خواهد.

شما شياطين فتنه انگيزى مى کنيد، با هر روزش يک بهانه اى، در هر روز يک بهانه اى به دست مى آوريد و مردم را به هم مى ريزيد و وادار به راهپيمايى مى کنيد.

شما هستيد که نمى گذاريد آنچه که بايد تحقق پيدا بکند.

چه شد يعنى چه ? بگذاريد، ببينيد چه خواهد شد .

قطع ريشه ظلم و استعمار با اتحاد و پايدارى برادران من! برادران تبريزى! برادران فارس! برادران اصفهانى! برادران ديگر که از جاهاى مختلف به اين مکان تشريف آورده ايد! ضمن تشکر از همه شما بايد عرض کنم بيدار باشيد، توجه داشته باشيد! نقشه هاى محيلانه اينها را نقش بر آب کنيد.

نگذاريد اين فتنه گرها در بين مردم بيفتند و صفوف ما را متفرق کنند.

صف واحد باشيد: صفا کاءنهم بنيان مرصوص.(1) اين سد عظيمى که آن سد عظيم را شکست حفظ کنيد.

اين قطره هايى که به صورت سيل بنيانکن درآمد، اين واحدهايى که همچون سيل عظيمى تمام موانع را از سر راه برداشت حفظ کنيد.

با اين سيل عظيم به پيش برويد و همه بنيانهاى ظلم و ستم را منهدم کنيد.

اين دستهاى خائن را قطع کنيد .

در کارخانه هاى خودتان راه ندهيد اين خائنين را.

اينها به حال شما و به حال ملت دلسوزى ندارند.

اينها از اسلام مى ترسند.

اينها قدرت اسلام را لمس کردند، فهميدند که اسلام چيست، فهميدند در مقابل اسلام ابرقدرتها نمى توانند بايستند نمى خواهند اين نهضت به آخر برسد.

ولى بايد شياطين بدانند، تفرقه اندازها بدانند که غلط فکر کرده اند! بايد اين ابليسها و اين شياطين بدانند که همچو قدرتى براى آنها نيست.

آن قدرتى که آن سدبزرگ را شکست اين قطره هاى ضعيف را خواهد شکست .

ما آزادى مطلق خواهيم داد، و مى دهيم و داده ايم لکن نه براى توطئه ، نه براى فساد و خرابکارى.

توطئه بايد درهم شکسته شود.

خرابکاران بايد دفع شوند.

باقيمانده رژيم منحوس، ريشه هاى کثيف آن، طرفداران کثيفتر از آن بايد قطع شوند.

ما آنها را دفن مى کنيم .

مقام والاى معلم و مسئوليت عظيم وى من از تمام اقشار ملت و شما فرزندان اسلام که در اين محوطه جمع شديد تشکر مى کنم و براى همه شما دعا مى کنم.

و بايد تذکر دهم که مقام معلم مقام والايى است، مقامى است که بالاتر از مقام معلم نيست، مقامى است که خداى تبارک و تعالى از آن تعظيم فرموده است لکن مسئوليت بزرگ دارد، مسئوليت عظيم دارد.

هر چه مقام بالاتر است مسئوليت بالاتر است.

مسئوليت تربيت جوانان مسئوليت کمى نيست.

تمام ملت بايد معلم باشند، معلم فرزندان خود.

اسلام تمام افرادش معلم بايد باشند، و تمام افرادش متعلم.

بانوان هم بايد معلم باشند براى فرزندان خود، در دامن خود مثل استادان، مثل معلمان تربيت کنند.

پدران بايد معلم باشند از براى فرزندان خود.

خانواده شما بايد مدرسه باشد، تعليم احکام اسلام، تهذيب اخلاق نونهالان.

شما بايد نونهالان مهذب تحويل معلمان بدهيد و معلمان بايد آنها را بيشتر تهذيب کنند.

معلم! بيدار شو! معلمان خيلى مقام بزرگ دارند و خيلى مسئوليت بزرگ.

اگر معلمان ما کوتاهى کنند در تعليم، مسئول هستند.

معلمين هستند که مى توانند مملکت را حفظ کنند - استقلال مملکت را.

جوانهاى ما، آنهايى که مقدرات مملکت به دست آنها خواهد بود، زير دست معلمين بايد تربيت بشوند، اگر تربيت صالح شدند مملکت صالح به دست ما مى افتد و اگر - خداى نخواسته - تربيتهاى غيرالهى شد مملکت از دست مى رود.

معلم! بيدار شو! من از خداى تبارک و تعالى توفيق و سلامت و سعادت همه شما و همه قشرهاى ملت و همه مسلمين را در همه بلاد خواستارم.

1- سوره صف، آيه 4: ان اللّه يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا کا نهم بنيان مرصوص خداوند والسلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته کسانى را که در راه او در يک صف جنگ مى کنند، همانند ديوارى که با سرب پيوند داده شده

/ 175