لطفا منتظر باشید ...
سخنرانى
زمان:
14 ارديبهشت 1358 / 7 جمادى الثانى 1399مکان:
قم، مدرسه فيضيهموضوع:
جايگاه شهادت در اسلام - نقش شهادت آقاى مرتضى مطهرى در استوارى انقلاب اسلامىمناسبت:
مراسم بزرگداشت شهادت آقاى مرتضى مطهرى بسم اللّه الرحمن الرحيمحضار:
اقشار مختلف مردم فلسفه شهادت دراسلام يکى از فرقهاى مکتب اسلام، مکتب توحيد، با مکتبهاى انحرافى، مکتبهاى الحادى، اين است که رجال اين مکتب، شهادت را براى خودشان فوز عظيم مى دانند: يا ليتنى کنت معهم فاءفوز فوزا عظيما.(1) از شهادت استقبال مى کنند، چون قائل هستند به اينکه ، ما بعد اين عالم طبيعت، عالمهاى بالاتر و نورانيتر از اين عالم است. مؤمن در اين عالم در زندان است، و بعد از شهادت از زندان بيرون مى رود. اين يکى از فرقهايى است که بين مکتب ما، مکتب توحيد، با ساير مکتبهاست. جوانهاى ما شهادت را طالبند. علماى متعهد ما براى شهادت پيشقدم مى شوند. آنهايى که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا، آنها بايد بترسند از موت، آنها از شهادت بايد بترسند. ما و شاگردان مکتب توحيد از شهادت نمى هراسيم، نمى ترسيم. بيايند امتحان کنند، چنانکه امتحان کردند. و يکى از نکته هايى که موافق حديث تحقق پيدا کرد، اين است که در حديث است که لايزال يؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر(2) با مردهاى فاجر - به اراده خدا - اين دين ما تاييد مى شود. محمدرضا مرد فاجر، خواهى نخواهى اين دين به واسطه او تاييد شد، براى اينکه هرچه ظلم بيشتر باشد و هرچه ستمکارى بيشتر باشد، دين عدل بيشتر تاييد مى شود. ظالم با اعمال ظالمانه خودش دين عدل را تاييد مى کند، و لايزال اينطور بوده است. فرعون با فرعونيت و طغيانش دين موسى را تاييد مى کند، و ابوسفيان با طغيان، دين رسول اکرم را تاييد مى کند، و محمدرضا با طغيان و عصيان و جور و ستم، دين اسلام را تاييد مى کند. خدا همان طورى که از قشر متفکرين روحانى تاييد مى شود...، خداى تبارک و تعالى مى فرمايد که از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم، دين اسلام و دين خدا تاييد مى شود، و آن به همين معناست که گفتم. نه تاييد مى کند، تاييد مى شود: لايزال يؤيد هذاالدين بالرجل الفاجر. بکشيد ما را، ملت ما بيدارتر مى شود اين رجل فاجرى که خون عزيز ما را به زمين ريخت، تاييد کرد دين خدا را. يعنى خدا دين خودش را به او تاييد کرد. با ريختن خون عزيز ما، تاييد شد انقلاب ما. اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند، و زنده ماندنش به اين خونريزيهاست. بريزيد خونها را، زندگى ما دوام پيدا مى کند. بکشيد ما را، ملت ما بيدارتر مى شود. ما از مرگ نمى ترسيم، و شما هم از مرگ ما صرفه نداريد. دليل عجز شماست که در سياهى شب، متفکران ما را مى کشيد. براى اينکه منطق نداريد. اگر منطق داشتيد که صحبت مى کرديد، مباحثه مى کرديد. لکن منطق نداريد، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل مى داند. اسلام منطق دارد، لکن با ترور شخصيتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تاييد مى شود. شهادت مطهرى و موج نوين در جهان اسلام نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ايران، باز زندگى از سر گرفت. اگر يک سستى، ضعفى پيدا کرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت اين مرد بزرگ، و اگر مرده بود اين مرد بزرگ در بستر خودش، اين تاييد نمى شد، اين موج برنمى خاست. الان موجى در همه دنيا، همه دنيا، همه دنيايى که به اسلام علاقه دارند، اين موج بلند شد. ساير کشورها هم، برادران من نترسيد از موج. آن که مردن پيش چشمش تهلکه استنهى لا تلقوا بگيرد او به دست(3) مردن تهلکه نيست، مردن حيات است. آن عالم، حيات است، اين عالم مرده است. از مردن نترسيد، و نمى ترسيم. آنها بايد بترسند که مردن را از بين رفتن مى دانند، هلاک و فنا مى دانند. چرا مسلمين از موت بترسند? چرا علما از موت بترسند? اين مکتب باقى است، مکتب اسلام باقى است، اين نهضت باقى است، تا اين ريشه هاى گنديده هم زير خاک بروند، تا اين ريشه هاى گنديده هم قطع بشوند، تا اين توطئه هاى ضعيف هم خنثى بشوند. خداوند شما را تاييد کند. خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تاييد کند، که همه براى اسلام مفيد هستيد و همه نهضت را به پيش برديد. الان هم همه با هم به پيش!1- بخشى از آيه 73 سوره نساء: اى کاش من نيز با آنها به جهاد رفته بودم و به کاميابى بزرگ والسلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته دست مى يافتم. 2- همواره دين خدا به واسطه مردان فاجر، تاءييد مى گردد. کنز العمال 1: 170. 3- مثنوى معنوى.اشاره به آيه 195 سوره بقره : و لا تلقوا بايديکم الى التهلکة به دست خود،
