شبخواني - شبخوانی (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شبخوانی (مجموعه شعر) - نسخه متنی

محمدرضا شفیعی کدکنی ( م.سرشک)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














شبخواني

1

هر شاخه به جاي گل
برآورده ست

از ساقه ي سبز
برگهاي خون

هر خار زبان
كفر صحرايي ست

كز خشم سوي تو آمده بيرن

هان اي مزدا !
در اينشب ديرند

تنها منم آن كه
مانده ام بيدار

وين خيل اسير
بندگان تو

چون گله ي خوش چراي
بي چوپان

دردره ي خواب ها رها
گشتند

زين گونه غريب رهرو
شبخوان

در برج ملول
شهر مي خواند

اكنون كه باغ
هيچ پنداري

گلهاي سپيد و روش
ايمان

با شرم و شميم خود نمي رويد

پيغمبرك سپيده ي
كاذب

از آيه ي نور خود
چه مي گويد ؟

دامان حرير آسمان شب

سوراخ شده ست و
مي فتد گه گاه

زان روزنه سكه ي
شهابي خرد

شبخوان غريب برج
مي خواند

ديري ست كه دست انتظار
من

بر شانه ي اين سكوت
خشكيده ست

آزاد كن از دريچه ي
فردا

اين خسته ي شهر بند
غربت را

هان اي مزدا !
در اين شب ديرند

بگشاي دريچه ي
اجابت را

2

از رقص و سماع سبز
شاخ بيد

شوري افتاد در سكوت
باغ

باد سحري گشت
و با عشوه

زد جامه سبز اشن را
يكسو

وان آستر سپيد زيباش

در ديده ي رهروان
نمايان شد

صبح است گشوده چهره
بر آفاق

ديگر ز سكوت
برج پير شهر

آواز غريب
رهرو شبخوان

با باد سحرگهان نمي آيد



/ 24