شايد با آن كه شب است و راه فريادي در هيچ سوي افق نمي بينم با اين همه از لبان صداميد اين زمزمه را دوباره مي خوانم باشد كه ز روزني گذر گيرد شايد روزي كبوتري چاهي اين زمزمه را دوباه سر گيرد وانگاه به شادي هزاران لب آزاد به هر كرانه پر گيرد