گاهي مي پرسند: آيا راه نجاتي هم وجود دارد و يا اين كه تقدير اين است كه همواره عدّه بسياري در گرسنگي و گروه هاي زيادي هم در ناز و نعمت و اسراف و تبذير - با مراتب بسياري كه دارد - به سر ببرند.به طور مسلّم چنين اعتقادي دور از حقيقت است، و اين گونه تقدير غيرقابل تغييري وجود ندارد و بايد در پي يافتن عامل اين تيره روزيها بود تا راه چاره را پيدا نمود.(رابرت مالتوس) انگليسي - (1766 - 1834) يكي از علماي مكتب اقتصادي كلاسيك - بر طبق محاسبات مفصل و بحث هاي متعددي معتقد شد كه افزايش جمعيت بشر به طور تصاعد هندسى(25) بوده؛ يعني در هر 25 سال دو برابر، و در هر پنجاه سال چهار برابر، و در هر 75 سال هشت برابر، و در هر صد سال شانزده برابر خواهد بود. درصورتي كه افزايش مواد غذايي لازم براي بشر به طور تصاعد عددي است؛ يعني مثلاً درمدت 25 سال يك برابر، مقدار خواربار بشر اضافه مي شود و بنابراين در سال بيست و پنجم محصولات غذايي دو برابر شده و در سال پنجاهم سه برابر و در سال هفتاد و پنجم چهار برابر و در هر صد سال فقط پنج برابر شده است و چون زمين هاي قابل زراعت محدود است بنابراين افزايش موادغذايي هم به زودي متوقف خواهد گرديد.(26).اين نظريه به روشني اساس مشكلات اقتصادي موجود در جهان را روند سريع افزايش جمعيت مي داند و راه مقابله با آن را كنترل شديد تناسل و استقبال ازمرگ و ميرهاي عمومي و جنگ هاي وسيع خانمان برانداز پيشنهاد مي نمايد.نظريه مالتوس كه به استعمارگران توسعه طلب، كمك شاياني نمود و دستاويزي براي قتل عام هاي آنان به شمار آمد در نظر اكثر دانشمندان اقتصاد پس ازاو مردود شد؛ ولي در عين حال هنوز نيزعده اي از كارشناسان مسائل اقتصاد جهاني با اصرار زياد رشد جمعيت را عامل مهمّ نابساماني هاي اقتصادي و گرسنگي مي دانند. ويلي برانت مي گويد:.معمولاً به اين نكته كه رشد جمعيّت عامل اصلي گرسنگي و پريشاني درجهان سوم است چندان توجهي نمي شود.مردم ترجيح مي دهند كه اين عامل را در صنعتي بودن شمال و استعمارگري درجنوب جستجو كنند و به سادگي از ياد مي برند كه در شرايط كنوني اقتصاد جهان، مردمان تنگدست ناتوان تر از آنند كه از استثمار شدن خود جلوگيري كنند.(27).گرچه در شرايط كنوني كه منابع و ذخاير زمين به دست استعمارگران به نابودي كشيده مي شود، افزايش جمعيت مشكل آفرين و در تشديد وضعيت نابه هنجار محرومين سهم مؤثّري دارد؛ ولي نمي توان از آن به عنوان يك عامل واقعي و اصلي ياد كرد؛ زيرا به گفته خود او و ساير كارشناسان مسائل اقتصادي مي توان با همين امكانات و توليدات كنوني حتّي بيشتر از ساكنان فعلي روي زمين آذوقه داد.(28) همو مي گويد:.پنج سال پيش برآورد مي شد كه حتي پنج درصد از مخارج نظامي جهان كفايت مي كند تا كشورهاي فقير بتوانند ماشين آلات و وسايل كشاورزي مورد نياز خود را تهيه كنند و ظرف يك دهه از لحاظ غذا به خودبسندگي برسند.(29).و اما در زمينه امكانات طبيعي و بالقوه زمين، به اين نمونه توجه كنيد:.