وسواسي بودن از بيماريهاي رواني است كه اضافه بر هدر دادن عمر و فرسودن اعصاب و قواي روحي و جسمى، از موجبات و ريشه هاي اسراف محسوب مي شود.به عنوان نمونه، ممكن است كسي در موضوع ضيافت و پذيرايي از ميهمان، دچار وسواس باشد كه با وجود تهيّه غذايي مناسب براي ميهمان، باز هم مرتّب از اين كه نكند به طور شايسته از او پذيرايي به عمل نياورده باشد، دچار ناراحتي شود و به دنبال آن در جهت فراهم كردن سفره اي پر خرج و سنگين، به ورطه اسراف و تبذير درافتد.و نيز كسي كه در نوع پوشش، از كفش و لباس و يا وسايل و لوازم منزل دچار وسواس است، همواره در انديشه تعويض و تبديل به احسن به سر مي برد و با مشكل، از داشتن نوع معيّني از لباس و يا وسيله زندگي راضي مي شود و هميشه فكر مي كند، آنچه دارد در خور او نيست و با شأن او مناسبتي ندارد.اين گونه افراد، وقتي براي خريد هم به بازار مي روند، تا جان خود و همراهانشان را به لب نرسانند، به چيزي براي خريداري رضايت نمي دهند و مجبورند اوقاتي از عمر گرانبهاي خود را در پاساژها و مغازه ها و در حال خريد به سر ببرند و ناگفته پيداست كه در اين ميان چه بلايي بر سر اموال و سرمايه زندگي خويش وارد مي آورند.همين طور شخصي كه دروضو يا غسل گرفتار وسواس است، خيال مي كند با اين عمل وضو و غسلش بهتر و كامل تر انجام مي گيرد و چه بسا اعمال ديگران را نيز باطل فرض مي كند؛ ولي توجه ندارد كه خود اين عمل، مخالف سيره رسول اكرم ْ است؛ زيرا بر طبق روايات معتبر، آن حضرت براي تمام اعمال وضو، تنها سه مشت آب به مصرف مي رسانيد.(10) و نيز مفاد روايات درباره غسل، حاكي است كه صرف رسيدن آب و جريان آن بر پوست بدن كفايت مي كند.(11) ولذا آنچه را وسواسي اعمال مي كند، چيزي جز اسراف و تبذير نخواهد بود و در حديثي حضرت امام صادق ژ مي فرمايند:.خداوند فرشته اي دارد، كه اسراف در وضو را مانند دشمني با خدا ثبت مي نمايد.(12).و همچنين ممكن است، بعضي در مورد نظافت شخصي دچار اين عذاب روحي باشند و در حال استحمام و يا شستن لباس ها و ظروف غذا و مانند آن، گرفتار حالت وسواس باشند و بدين وسيله، اين نعمت عظيم خداوندي و مايه حيات را به نابودي بكشانند.بنابراين، اسراف و تبذير به خصوص در مصرف آب، كه امروزه صرف جويي كامل در آن، از ضرورتهاي حيات انساني است، از ثمره هاي تلخ وسواس و از نتيجه هاي ناگوار آن به شمار مي آيد.
6. ثروت اضافي
خانواده اي كه درآمد مالي و سرمايه اش تنها به اندازه ضرورت ها و نيازهاي اوست. به ناچار براي پاسخگويي بدان ضرورت ها، در صدد كنترل مصرف و اندازه گيري در آن برخواهد آمد؛ ولي اگر ميزان ثروت آن بر مقدار احتياجات و نيازهاي واقعي آن افزوده شود، چنانچه اعضا و به ويژه مدير خانواده از تربيت اخلاقي و فرهنگ صحيح مصرف بي بهره باشند به خيال اين كه زياده روي و اسراف، به بنيه مالي آنان خلل نمي رساند، به اين عمل كشيده خواهند شد. ولي بايد توجه داشت كه: اوّلاً، هميشه روال زندگي به يك منوال نبوده و فراز و نشيب هاي زيادي بر سر راه آن وجود دارد. چه بسا خانواده هايي كه زماني در اوج عزّت و رفاه به سر برده اند و پس از مدّتي به مسكنت و فقر مبتلا شدند. از اين رو، انسان معتدل و آينده نگر، در روزگار وسعت به فكر روز محنت نيز هست و با پرهيز از اسراف و تبذير، آينده خويش را هم در نظر مي گيرد.ثانياً، چه اشكال دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نيازهاي معمولي از ثروت خود استفاده كند و اضافه آن را در راه بر طرف نمودن احتياجها و نيازمندي هاي ساير همنوعان خويش، به كار گيرد.اين از حيله هاي شيطان است كه هر چه انسان به اسراف و تبذير روبياورد، به او وعده فقر نمي دهد و اين كار را به عنوان دست و دلبازي در نظرش جلوه مي دهد؛ ولي همين كه بخواهد مقداري از ثروت خويش را در راه رفاه جامعه به مصرف برساند، با هزاران وعده و وعيد، او را از آينده خويش مي ترساند و از ابتلاي به تنگدستي و احتياج نگران مي سازد. قرآن كريم مي فرمايد:.اَلشَّيْطِانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشِاءِ وَاللّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ واسِع عَليم؛(13).يعني شيطان به شما وعده فقر و فرمان به گناهان مي دهد و خدا وعده آمرزش و زيادي مي دهد و خداوند دانا و