بخش چهارم: عوامل اسراف - پژوهشی در اسراف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهشی در اسراف - نسخه متنی

مهدی موسوی کاشمری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش چهارم: عوامل اسراف

مبارزه با ريشه‏ها

در علم اخلاق، براي مبارزه با يك صفت زشت، ابتدا به شناخت ريشه يا ريشه ها و سپس مبارزه با آن، توصيه مي شود و تنها در اين صورت است، كه تلاش انسان نتيجه مي دهد و او را براي هميشه از رنجي كه از ناحيه ابتلاي بدان دامنگير اوست، رهايي مي بخشد.

مبارزه سطحي با يك خُلق بد، درست مثل اين است كه براي خشكاندن درختى، به جاي نابود كردن ريشه هاي آن، به قطع شاخه ها بپردازيم، كه در اين صورت گرچه ممكن است آن درخت، به سبب اين عمل براي مدّتى، بي شاخ و برگ باقي بماند؛ ولي پس از مدّتي دوباره، از قسمت هاي مختلف آن، شاخه ها جوانه خواهند زد.

به عنوان مثال، صفت (تكبّر) حاكي از وجود عُجب و خودپسندي در روحيّه و نفس انسان است، و در حقيقت، خاستگاه كبرورزي و فخرفروشي در برخوردهاي اجتماعى، همان صفت خودخواهي است كه در روح و روان انسان ريشه مي گستراند و سپس در حركات بيروني و روابط اجتماعي شخص اثر مي گذارد. و به همين دليل، درمان واقعى، تكبّر، جز با قطع ريشه آن با تيشه معرفت نفس، ميسّر نيست.

تواضع براي انسان خودخواه در برخورد با ديگران، امر بسيار مشكلي است و فروتني او، جز ظاهرسازي و تصنّع، چيز ديگري نخواهد بود.

اسراف نيز، مانند بسياري از اعمال، برخاسته از ريشه ها و عواملي است كه بدون توجّه و پرداختن بدان ها، حذف آن از زندگي فردي و اجتماعي ما، عملي نخواهد بود. ما در اين بخش به بررسي اين عوامل خواهيم پرداخت، گرچه ممكن است عوامل ديگري نيز، در كار باشد.

1. خودنمايي

شخصي كه در دوران زندگي همواره در نيل به خواسته ها و آرزو هاي خويش ناكام مانده و با تنگدستي و محروميت دست به گريبان بوده است، اين سرخوردگي هاي انباشته شده به تدريج تبديل به عقده هاي رواني شده، در شخصيّت او ايجاد اختلال مي نمايد.

در اين صورت شخص سرخورده براي حفظ شخصيت خود، به ابزارهايي متوسل مي شود كه در روان شناسي از آن به عنوان مكانيسم هاي رواني و يا واكنش هاي دفاعي ياد مي شود و از آنها مي توان (تصعيد) و (جبران) را نام برد.(1).

در اين نوع واكنش روانى، فرد دچار اختلال، سعي مي كند براي سرپوش گذاردن بر ناكامي ها و عقده هاي

/ 70