بلكه آنان گروهى هستند كه جز از راه دين به فقاهت پرداختند و (خود) گمراه شدند و (ديگران را) گمراه كردند». «35»اين درباره فرهنگ جاهليّت بود، امّا درباره رسالتهاى الهى (بايد گفت) بدين ويژگيها تميز داده مىشوند:
نخست
اندرز و يادآورى هستند، پس موجب برانگيختن عقل، و سبب بيدار ساختن ضمير، و تشويق فكر هستند، و رساترين حجّت بر راستى و درستى آنها اين است كه با خرد انسان و فطرت توحيدى كه خدا در آن به امانت نهاده توافق و سازگارى دارند.دوم
بلاغتى آشكار دارند، و در آن پيچيدگى و لفّ و نشر، و تعبيرهاى دشوار، و كلمات ميان تهى و تشبيهات خيالى وجود ندارد، بلكه بيان حقايق با روشنى بسيار است.سوّم
انسان را از خطرهايى كه فرد و اجتماع را تهديد مىكند بيم مىدهند، پس رسالتها توان را منفجر مىكنند و از هم مىگشايند، به جاى آن كه آن را تخدير كنند، و واقعيت موجود فاسد را به جاى آن كه توجيه كنند به باد انتقاد مىگيرند، وبا انحراف و گمراهى روياروى مبارزه مىكنند و با ظلم و سركشى مىستيزند.
33- الشعراء/ 224.34- نور الثقلين، ج 4، ص 70، نقل از تفسير على بن ابراهيم.35- همان مأخذ.