تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
پيامبر كه حامل مشعل هدايت است، و با نيروهاى كفر و گمراهى مىستيزد، و از آغاز آشكارا مىگويد كه او بيم دهنده آشكار است، و كسى كه از دوران كودكى خود از بازى و سرگرمى دورى گزيده، و زندگى دوران رسالت خود را به والاترين درجات نبرد بر ضد باطل بالا برده، و در ابلاغ دعوت اجتهاد و كوشش بىخستگى كرده، و در برافراشتن كلمه اللَّه به جهاد و جنگ پرداخته، زندگى چنين شخصيّتى با شعر، (آن فرهنگ جاهليّت) مناسبتى ندارد، و هر چيزى در زندگى او متناقض با شعر است. از اين رو پروردگار ما درباره او گويد: «وَ ما يَنْبَغِي لَهُ- و (شعر) در خور او نيست».بدين سبب پيامبر حتى همين شعر شناخته شده و سخن قافيهدار را كنار نهاد، زيرا بارزترين لباس و نمايه فكر جاهلى آن روز بود، و اگر چيزى از آن را نيز مىخواند چنان تغييرش مىداد كه با حقيقت مناسب آيد. امّا اين سخن بدان معنى نيست كه پيامبر اساسا مخالف وزن و قافيه بود. هرگز. بلكه مىبينيم كه حضرتش برخى از اصحاب خود را بر آن بسيار تشويق و ترغيب مىكند.[70] آرى. پيامبر هشدار دهندهاى است كه از حق سخن مىگويد و در برابر اهل باطل پايدارى مىكند و با فرهنگ جاهليّت مىستيزد.«لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا- تا هر كه را به دل زنده است (مؤمنان را) بيم (و هشدار) دهد.»پس او براى هر كس كه در دلش احساسى براى پذيرفتن هشدار وجود دارد، هشدار دهندهاى روشنگر است.امّا در مورد ديگران، همانا قرآن حجتى رسا بر آنهاست كه فرو رسيدن مجازات آنها را زمينه چينى مىكند.«وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ- و سخن حق بر كافران ثابت شود.»ايشانند كه دلهايشان هيچ زندگى ندارد، ولى اين بدان معنى نيست كه خدا آنها را به كفر ورزيدن مجبور ساخته است. هرگز ... بلكه آنانند كه خود كفر
ورزيدند و بدين سبب زندگى ايمان را از دست دادند و به هشدارها پاسخى نمىدهند و آنها را نمىپذيرند.