شرح آيات
[19] «فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ- و آنان به يك دميدنبانگ (زنده مىشوند و صحنه قيامت را) مىنگرند.»«زجرة» تعبيرى ديگر از «نفخة دميدن بانگ» است، و آن بانگى است كه يكى از فرشتگان به اذن خدا مىدمد و مردم يك جا مىميرند يا به زندگى برانگيخته مىشوند، هر گونه كه خداى تعالى بخواهد و اراده كند. از اين امر فهميده مىشود كه برانگيختن زندگى در ارواح و استخوانهاى مرده نياز به فعّاليتهايى بسيار سريع دارد، و اين كارى است كه دميدن بانگى كه مردم را يكباره با هوشمندى كامل براى حسابرسى زنده مىكند، انجام مىدهد. و اگر انسان در دنيا نادان آفريده مىشود و سپس پلّه پلّه در راه معرفت پيش مىرود تا به حدّى از كمال برسد، در روز رستاخيز و پس از دميدن بانگ با نيروى كامل و هوشمندى تمام برمىخيزد.[20] نخستين نظرى كه ستمكاران به پيرامون خود مىافكنند، كافى است كه آنها را از سرنوشتشان آگاه سازد كه بيچارگى و خوارى و زارى است، و در دنيا به سبب گناهان خود و تكذيبشان نسبت به رسالت الهى از ديدن اين حقيقت محجوب و دور مانده بودند.
از ويژگى طبيعت بشر اين است كه به افتادن خود در خطا و مهلكه اعتراف نمىكند مگر بندرت و در لحظههايى كه نوميد شود و در آنها كمترين اميد به امكان توجيه را از دست بدهد.
پس بنا بر اين، ستمگران مىكوشند در دنيا به خطا يا ضعف يا به مهلكه افتادن خود اعتراف نكنند، امّا آن روز جز اعتراف و به دور افكندن توجيهاتى كه در دنيا براى فرار از مسئوليّت بدانها متشبّث مىشدند، چارهاى ندارند.«وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ- و مىگويند: واى بر ما، اين همان روز جزاست.»«الدّين» به معنى مجموع وظايف و واجباتى است كه خدا بر مردم فرض و واجب كرده است، همچون برپاداشتن نماز و عدل و ... و ... و در نتيجه، به واقع دين همان مسئوليّت است، و آنها از آن گريختهاند و آن را تحمّل نكردهاند، ولى روز رستاخيز مىبينند كه مسئوليّت حكمرواست، و در مىيابند كه خود هلاك شده
و زيان ديدهاند. معنى دين در اين جا خصوص جزا و پاداش است.