تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
سوّم: براى آن كه بر مردم حجّت را تمام كند، و آنان با وجود فرصتى كه پروردگار در دنيا به آنها داده است پس از مرگ از او درخواست مىكنند كه به دنيا
برگردند تا كار را از سر گيرند، خداى تعالى گويد: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ- چون يكيشان را مرگ فرا رسد، گويد: اى پروردگار من، مرا بازگردان شايد كارهاى شايستهاى را كه ترك كرده بودم به جاى آورم». «13»بعضى از مفسّران گفتهاند: معنى «قطّ» نصيب است و آنها نصيب از بهشت خواستهاند (نه سهم عذاب را) و اين به عنوان استهزا و مسخره بوده است و بدين سان سه اصل دينى را تكذيب كردهاند: «معاد» را پس از آن كه نخستين اصل، «توحيد» را تكذيب كردند، بدان گاه كه گفتند: «أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً- آيا همه خدايان را يك خدا گردانيده است؟» «14»و دومين اصل «نبوّت» را تكذيب كردند بدان گاه كه گفتند: «أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا- آيا از ميان همه ما وحى بر او نازل شده است؟». «15»به هر حال خواه اين باشد يا آن، خدا اميال آنها را اجابت نكرد، بلكه مثالى از وضع داود زد كه خداوند پاداش (و قطّ) او را به زودى در دنيا داد، بىآن كه چيزى از پاداش او در آخرت بكاهد.[17] و اين چنين اهل رسالت را مىسزد كه از چنان سخنانى اندوهگين نشوند، گرچه تحمّل آن وقتى توهينى به مقدّسات ايشان وارد مىكند بسيار دشوار است، و براى همين است كه خدا به پيامبر خود سفارش مىكند صبر پيشه سازد.«اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ- بر هر چه مىگويند صبر كن.»آن گاه سياق آيات ما را متوجّه مثالى از تاريخ مىسازد، و دقيقا از زندگى داود (ع) كه معارض و بر عكس غرور كسانى است كه به سبب قدرت و سلطه كافر شدند و همين امر آنها را به ستيزه با خداى عزّ و جلّ گشايند.«وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ- و از بنده ما داود قدرتمند كه
همواره به درگاه ما توبه مىكرد، يادآور.»