دوم
اين روش بيشتر در گفتگو از چيزهاى غيبى چون داستان سجود به آدم (ع) كه در اين سوره آمده، به كار مىرود، و اين براى آن است كه مردم معتقد نشوند كه اين مطالب نوعى از پندار و خرافه يا تنها تصوّرات انسانى همانند آنها با علمى محدود است، و در نتيجه آن را تصديق نكنند.نيز از اين رو است كه به فرمان خدا، مقدّم بر گفته پيامبر، آن جا كه خواسته است از آنچه نزد ساكنان عالم بالا گذشته گفت و گو كند آمده است :«ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ- هنگامى كه با يكديگر جدال مىكردند من خبرى از ساكنان عالم بالا نداشتم». «83»سپس تأكيد كرده كه آنچه براى شما از غيب خواهم گفت همه از جانب خداست «إِنْ يُوحى إِلَيَّ- به من وحى مىشود». «84»آن گاه به سخن گفتن از غيب آغاز مىكند و- تقريبا- در ابتداى هر آيهاى آن را متضمّن بر چيزى مىكند كه دلالت بر نزول آن از جانب خدا دارد كه همان فعل «قل- بگو» است.
سوّم
فرمان دادن به اعلان چيزى با صيغه (قل- بگو) تأكيد كنندهتر از بيان آن براى آگاهى است. آيا نمىبينى كه گفته خدا سبحان كه: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- بگو: اوست خداى يكتا» «85»تأكيدى بيشتر از اين گفته دارد كه: «هو اللَّه احد»- او خداى يكتاست»براى اين كه كسى كه چيزى را مىداند خود را مكلّف بدان نمىشمارد كه در پى آن برود يا آن را به ديگران ابلاغ كند، به خلاف اين اگر به او گفته شود «قل- بگو» در مىيابد كه علاوه بر بيان و دعوت ديگران بدان خود نيز بدانچه مىگويد ملتزم باشد.و چنين است كه مىبينيم قرآن در اين جا به پيامبر امر مىكند كه اعلان كند دعوت او از طمعهاى مادّى مجرّد و به دور است و او از مردم مزدى براى اين
كار نمىخواهد.
83- همين سوره (ص)/ 69.84- همين سوره (ص)/ صدر آيه 70. [.....]85- الإخلاص/ 1.