تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
[87] رسالت از پيامبرى كه مردم را بدان دعوت مىكند شناخته مىشود،
پس پيامبر راستگويى است امين كه مزدى نمىطلبد و چيزى را از خود نمىسازد، و همچنين رسالت به محتواى خود شناخته مىشود هم چنان كه پيامبر به مانند چنان رسالتى شناخته شود.از برجستهترين نشانههاى راستى رسالت اسلام جهانى بودن آن است كه از مرزها و ناحيهها مىگذرد تا از آن همه مردم باشد، پس اسلام نه عشايرى است، و نه نژادى، و نه قومى، و نه طبقاتى، و نه قارّهاى، و نه ...، بلى. آنچه از نزد پروردگار جهانيان بيايد براى تمام جهانيان است، اما آنچه برانگيخته از فكر انسان محدود باشد به حدود همان انسان محدود مىشود.«إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ- و اين جز اندرزى براى مردم جهان نيست.»و فطرت انسان در هر مكان و زمان يكى است، و قرآن به اين فطرت اشاره مىكند كه خصوصيّتش تسليم شدن و اعتقاد داشتن به حقايقى است كه فطرت شامل آنهاست، و اين امر از طريق يادآورى صورت مىگيرد.[88] و اگر بشر به ياد نياورد و آنچه را قرآن آورده است تصديق نكند پس بيگمان فطرت او نابود شده و عقلش از كار افتاده است، و هر آينه درستى اين رسالت پس از مرگ بر او كشف مىشود، يا در زندگى هنگام تجلّى اعظم براى او آشكار مىگردد.«وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ- و هر آينه تو بعد از اين از خبرش آگاه خواهى شد.»اين هشدار نهفته كافى است كه انسان را از عواقب تكذيب نسبت به حق، و پىسپارى در كجراهه و نافرمانى هراسان سازد، و به تصديق رسالت، و دست كشيدن از همپايى با بىخبرى و گمراهى هدايت كند.