تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
البتّه مؤمنان غير از اين گروهند، ايشان خدا را مىبينند بدان گونه كه امير المؤمنين (ع) مىديد و مىگفت:«هيچ چيزى را نديدم مگر آن كه خدا را پيش از آن و همراه با آن و پس از آن ديدم».«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ- چون به آدمى گزندى برسد به پروردگارش روى مىآورد و او را مىخواند.»يعنى به خدا باز مىگردد و شريكان برساخته به جاى او را رها مىكند، و دعا و انابه به حالت تضرّع و بيچارگى است، پس او از يك سو خدا را مىخواند كه او را از آن گزند رهايى بخشد و از سوى ديگر از آنچه از دستش برآمده است توبه مىكند.
در اين امر شهادتى است فطرى بر اين كه همتايانى كه آنها را شفيع و واسطه گرفته بود ياراى آن ندارند كه نه آن گزند را از او دور كنند و نه ميان او و خدا ميانجيگرى كنند، بلكه خدا از تمام آن خداوارهاى برساخته بدو نزديكتر است، و فرمان او به رجوع كردن به پيامبر يا جانشين شرعى او همان مقياس است.«ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ- آن گاه چون به او نعمتى بخشد.»خوّله: به تملّك او دهد، و او را متعهّد براى نعمت قرار دهد، و فلانى مخوّل است: يعنى حقّ تصرّف دارد، بدان وقت كه خدا بدو نعمت بخشد، و گزند را به آسايش مبدّل سازد.«نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ- همه آن دعا را كه پيش از اين كرده بود از ياد مىبرد.»به نظر مىرسد كه كسى كه گرفتار گزندى شده و اميدى به نجات نداشته و خدا او را از آن گزند نجات مىدهد در بازگشت به گناه شتابندهتر از كسى است كه از طريق وسايل مادّى به نجات رسيده است.
در اين تعبير قرآنى اشاره است به اين كه او همه چيز مربوط به حالت پيشين خود را از ياد مىبرد، و اين را از كلمه «ما آنچه را» در مىيابيم.