تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
ابو ذرّ غفارى (رضوان اللَّه عليه) كه انديشه خود را از اين آيه كريم الهام گرفته است گويد:
«همان گونه كه مىخوابيد مىميريد، و همان گونه كه بيدار مىشويد به رستاخيز برمىخيزيد»
پس چرا ما از رستاخيز و حضور در محشر تعجّب مىكنيم، در حالى كه از بيدار شدن پس از خواب تعجّب نمىكنيم؟
آيا او كه بر بيدار كردن خفته از خوابش قادر است قدرت ندارد كه زندگى را به مرده باز گرداند؟!
«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ- در اين عبرتهاست براى آنهايى كه مىانديشند.»
شايد معنى حقيقى كلمه «تفكّر انديشيدن» همان انگيختن دانستهها و پيوستن آنها به يكديگر و تحليل آنها باشد، و كسانى كه چنين كنند به معنى و مفهوم مرگ و خواب مىرسند، و از فراسوى تحوّل و دگرگونى به دگرگون كننده راه مىبرند و از خلال تدبير به مدبّر كه همان خداى سبحانه و تعالى است. به راستى از خلال اين امر در مىيابند كه همانا قدرت چيره بر پايان زندگى انسان همان است كه واجب است آن را به حقّ بپرستند.
[43] امّا شفيعان پندارى و برساخته سواى خدا و كسانى كه مرگ و زندگى را كه مهمترين قضيّه در زندگى انسان است، در اختيار ندارند، حق ندارند در زندگى آدمى حكم برانند و انسان نيز هرگز حق ندارد كه به آنها سر بسپارد و برابرشان خضوع كند.
«أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ- آيا سواى خدا شفيعانى اختيار كردند؟»
براى شفيعانى كه نزد خدا مردود هستند دو تفسير كردهاند:
نخست
آنها شريكان برساخته و مجعول به جاى خدايند، و همان مظاهر نيروهاى مؤثّر در زندگى بشرند، همچون صاحب سلطه قوّت و دارايى و شهرت. و قرآن هر ارزشى براى اين نيروها را نزد خدا نفى مىكند، و صاحب سلطه و دارايى و شهرت نبايد بپندارد كه اين امتياز او در دنيا به آخرت نيز استمرار مىيابد.