تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
در تفسيرى از على بن ابراهيم آمده است:«نصب» همان رنج است و
«لغوب» خستگى و دلتنگى است.و در نهج البلاغه آمده است:«... و گوشهاشان را حرمت نهاده است تا هرگز بانگ آتش را نشنود، و تنهاشان را نگاهداشته است، از اين كه رنجى يا سختيى بدان رسد». «38»نصوص ما را با بيان برخى از نعمتهاى مهمانسراى پروردگارمان مشتاق آن مىسازد، در حديثى مفصّل از پيامبر خدا (ص) آمده است:«آن گاه همسر سپيد اندام او (يعنى همسر مؤمن) از خيمه خود روى به سوى او مىآورد در حالى كه جنبش و صفاى وى هفتاد جامه بافته با ياقوت و مرواريد و زبرجد بر او پوشانيده و به مشك و عنبر آميخته است. بر سر وى افسر بزرگوارى است و در پاهايش جفتى كفش زرّين آراسته به ياقوت و مرواريد كه سگك آنها ياقوت سرخ است، آن گاه وى به دوستدار خدا نزديك مىشود، و مؤمن مىكوشد كه از شوق وى برپاى خيزد، (و همسر حوريّهاش) بدو مىگويد: اى دوستدار خدا امروز روز رنج و سختى نيست، برنخيز، كه من از آن توام و تو از آن منى». «39»بدين سان رنج و سختى از انسان مؤمن ساقط مىشود كه حتى به اندازه برخاستن براى استقبال همسر خود كه از حور عين است رنج نمىبرد.[36] اين از كسانى است كه ايمان آوردهاند، امّا سزاى آنان كه كافر شدند چيست؟«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا- و كافران را آتش جهنّم است نه قضا بر آنها رود كه بميرند،» در نصوص آمده است كه در روز قيامت مرگ را همچون گوسفندى ميان بهشت و دوزخ سر مىبرند، پس نه بهشتيان مىميرند و نه دوزخيان، بلكه همه
جاودانهاند.