تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
آنها به راستى بانگ برمىآورند و «اصطراخ بانگ برآوردن» كشيدن
بزرگترين و بلندترين «صراخ فرياد» است كه: پروردگارا، ما را بيرون آر تا كارى شايسته كنيم، غير از آنچه مىكرديم، و خدا به آنها پاسخ مىدهد:«أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ- آيا آن قدر شما را عمر نداده بوديم كه پند گيرندگان پند گيرند؟» يعنى در دنيا به اندازهاى كه براى پند گرفتن كافى است به شما داديم، ولى شما پند نگرفتيد، و بيم دهنده هم نزدتان آمد ولى فراياد نياورديد و متوجّه نشديد.گفته مفسّران درباره «النّذير بيم دهنده» مختلف است. آيا بيم دهنده پيامبر و قرآن است؟يا پيرى و مرگ خويشان و پيش رفتن سنّ و سال يا كمال عقل و بلوغ؟پيداست كه اين كلمه اطلاق دارد، و از آن برمىآيد كه انسان را بدين يا بدان راه و وسيله بيم مىدهند، و در واقع تا خداوند آزمون كسى را به كمال و تمامى نرساند او را دستخوش مرگ نمىكند.«فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ- پس بچشيد، كه گناهكاران را ياورى نيست.»اختلاف در عمرها براى چيست؟ برخى بيست سال زندگى مىكنند، و برخى چهل سال و بعضى شصت سال ...؟اقبال لاهورى شاعر بدين پرسش چنين پاسخ مىدهد كه:اختلاف عمر مردم مربوط به حكمت وجود آنان در دنياست، كه همان زمان آماده شدن انسان براى رفتن به بهشت است، و گويى دنيا مدرسهاى است كه مردم براى آماده ساختن مقدّمات ورود به بهشت بدان وارد مىشوند.
پس برخى از مردم در نخستين آزمون كامياب مىشوند و بعضى در آزمون نخستين كامياب نمىگردند و به آزمون دوّم وارد مىشوند، و همچنين ... پس تفاوت عمر مردم به سبب ميزان آمادگى و پذيرفته شدن و كاميابى آنهاست. اين نظريّه زيباست ولى با قرآن كريم موافقت ندارند، زيرا دنيا هم چنان كه مدرسه آمادگى
مؤمنان براى ورود به بهشت در همان حال پرتگاهى است كه كافران را به دوزخ مىافكند.