تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
آيا نمىبينند كه ما به دست قدرت خود چارپايان را براى آنان آفريديم (آن گاه مردم را به فكر بهرهگيرى از آنها افكنديم و آنها را براى ايشان رام كرديم كه به كارشان گيرند) و اكنون مالك آنهايند؟! (و پس از يادآورى نعمتهاى خدا مردم را متوجه سپاسگزارى و شكرى مىكند كه از بارزترين معانى آن سپاسگزارى ايمان به خدا و فرمانبردارى از پيامبر اوست، امّا برخى شرك آوردند) و غير از خدا كسانى را به خدايگانى گرفتند (و مىخواهند بدين وسيله نقص خود را جبران و ترميم كنند) شايد آن خدايگانان ايشان را يارى دهند (و واقعيّت اين است كه عكس اين مطلب درست است) و خدايگانان نمىتوانند به آنها يارى دهند بلكه اين مشركاناند كه سپاه آماده به خدمت آنها شدهاند.
(آن گاه سياق آيات پيامبر را مخاطب قرار مىدهد تا دلش را استوار سازد و كافران را بيم دهد) و مىگويد: آنچه آنها به تو مىگويند تو را اندوهگين نكند. به راستى خدا آشكار و نهان آنها را مىداند.
(سياق مطلب ديگر بار به ايمان به آخرت باز مىگردد، و اين كه چگونه اين انسان كه خدا نعمتهاى خود را بر او بارانده است به آخرت كفر مىورزد و با تمام لاف و گزاف در مورد آن مخاصمه و مجادله مىكند) آيا انسان نمىبيند كه خود از نطفهاى (ناچيز) آفريده شده و اكنون كارش بدانجا كشيده كه با خدا دشمنى ورزد؟!(در نعمتهاى خدا غوطه مىخورد و در آيات او مجادله و منازعه مىكند!) (آن گاه چنين كسى) مثالى مىزند (استخوانى پوسيده را برمىدارد و مىگويد):چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را زنده مىكند؟