تفسیر هدایت جلد 11

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 11

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«وَ آثارَهُمْ- و هر اثرى كه از ايشان باشد،» پس صدقه‏هايى كه مى‏پردازند، و دانشى كه با آن مردم را راهنمايى
مى‏كنند، و فرزندان صالح، همان سرچشمه‏هاى مستمرّى هستند كه حسنات مؤمن را پس از مرگش رشد مى‏دهند و مى‏پرورانند، در حالى كه كتابهاى گمراه كننده، و روشهاى ستم و انحراف، و تربيت فاسد و بدآموزى به فرزندان فاسق تبهكار را پس از مرگش نيز دنبال مى‏كند.

از پيامبر، محمد (ص) چنين روايت كرده‏اند:

«هر كس روش و سنّتى نيكو بنهد پاداش آن همراه با پاداش كسانى كه بدان عمل مى‏كنند، بى آن كه از اجر عمل كننده چيزى كاسته شود، از آن واضع خواهد بود، و هر كس سنّتى بد بر جاى نهد گناه آن و گناه كسانى كه بدان عمل مى‏كنند بر او خواهد بود». «11»

«وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ- و هر چيزى را در كتاب روشنگر (لوح محفوظ) شمار كرده‏ايم.»

اين امام كه فرا روى قرار دارد و خدا هر چيز را در آن شمار كرده و به حساب آورده چيست؟

آيا همان لوح محفوظ است؟

يا بهره هر شخص است كه خدا آن را به گردن او افكنده و روز قيامت به صورت منشورى بدان برمى‏خورد؟

يا همان پيشواى حق يا پيشواى گمراهى است كه مردم از آنها پيروى مى‏كنند؟

شايد قرآن حكمت به تمام اينها و بيش از اينها اشاره مى‏كند، زيرا كلمات قرآن تنها در چارچوب سياق عبارت محدود نمى‏شود، بلكه براى بيان حقايق آفرينش از اين حدود مى‏گذرد. آرى، يادآورى اين يا آن حقيقت در اين جا يا آن جا به مناسبت موضوعات سياق و روند گفتار است.

امّا حقيقتى كه ما از اين آيه در مى‏يابيم و الهام مى‏گيريم اين است كه:

هر چيزى امام و پيشوايى دارد كه ويژگيهاى آن به صورتى متكامل در آن امام نمودار مى‏شود، پس پيامبران و اوصياء ايشان،- پيشوايان هدايت- هستند و تمام صفات نيكى و فضيلت در وجود ايشان نمودار مى‏شود، در حالى كه فرعونان و طاغوتان‏
- پيشوايان كفر- هستند و تمام صفات پستى و شر در آنها شكل مى‏يابد و مجسّم مى‏شود.


11- تفسير رازى، ج 26، ص 46.

/ 534