2قدرتمندى آگاه
واذكر عبدنا ابراهيم و اسحاق و يعقوب اولى الايدى والابصار41ترجمه و بخاطر بياور بندگان ما "ابراهيم، اسحاق و يعقوب" را صاحبان دستهاى نيرومند و چشمها ى بينا
ترجمه منظوم
بياد آراى مصطفى از خليل
كه بودند بس صاحب اقتدار
بصيرت در آنها شده آشكار
ز اسحاق و يعقوب آن دو جليل
بصيرت در آنها شده آشكار
بصيرت در آنها شده آشكار
تدبر و تفكر
ره جو آيا مقصود از "ايدى و ابصار" همان دو عضو بدن يعنى دستها و چشمها است؟
رهنما در خصوص معناى اين كلمه در تفاسير مطالبى بيان شده است كه به اختصار نقل مىكنيم
الف مقصود از "ايدى و ابصار" دو عضو بدن يعنى چشمها و دستها نيست بلكه اين دو كلمه كنايه از "علم و قدرت" است42
ب "ايدى" به معناى قدرت وتوانايى در اطاعت خداست و "ابصار" به معناى بصيرت و آگاهى در دين است، بعبارت ديگر "اولى الا يدى و الابصار" بمعناى صاحب عمل و عملى بودن است براى اينكه اكثر اعمال با دست است و مهمترين مبادى معرفت و شناخت، چشم است43
ج "ايدى" قدرت برعبادت است و "ابصار" آگاهى در دين است44
د "ايدى" عمل است و "ابصار" علم است45
ه صاحب "ايدى" يعنى ولى نعمت مردم است، بخاطر اينكه آنها را به نعمت دين فرا مىخواند و "ابصار" جمع بصر به معناى عقل است46
و كلمه "ايدى و ابصار" كنايه از اين است كه نامبردگان در اطاعت خدا و رساندن خير به خلق و نيز در بينايىشان در تشخيص اعتقاد و عمل به حق بسيار قوى بودهاند47
در كل، آيه شريفه انبياء مذكور از جمله حضرت يعقوب ع را به صفت مذكور مدح مىنمايد
نتيجهاى كه از اين بحث گرفته مىشود، اين است كه استفاده كردن از دست و چشم هم نياز به الگو دارد، نوعى استفاده از دست و چشم اين است كه انسان را قدرتمند و بصير و آگاه مىكند كه متصف شدن به اين صفت انسان را لايق مدح و ستايش مىكند اما نوعى ديگر نقطه مقابل اين مدل است كه انسان را مذموم مىنمايد، و سبب مىشود در قيامت همين اعضاء و جوارح بر عليه انسان شكايت و شهادت بر عليه دهند
از اين رو بنابر الگو و مدل اول، گفتهاند از جمله آثار، صاحب "چشم" بودن به معناى واقعى امام و پيشوا شدن و به امر خدا هدايت كردن و دريافت وحى است و از جمله آثار صاحب "دست" بودن بمعناى واقعى زكات دادن و اعمال خير انجام دادن و برپا داشتن نماز است48
3هدايت شده و هدايتگر
و وهبناله اسحاق و يعقوب كلاً هدينا49ترجمه و ما اسحاق و يعقوب را به او ابراهيم بخشيديم و هر دو را هدايت كرديم
ترجمه منظوم
پس آنگاه بر وى يگانه خدا
كه خود جملگى را به آيين پاك
هدايت نموديم در روى خاك
بفرمود اسحاق و يعقوب عطا
هدايت نموديم در روى خاك
هدايت نموديم در روى خاك
تدبر و تفكر
افتخار حضرت يعقوب و پدرش حضرت اسحاق تنها به اين نبود كه پيامبرزادهاند بلكه شخصاً در پرتو فكر صحيح و عمل صالح نور هدايت را در قلب خود جاى داده بودند از اين رو مىفرمايد هر يك از آنها را هدايت كرديم50
و تقدم "كلاً" بر "هدينا" بدين سبب است كه بيان كند، هدايت اسحاق و يعقوبع به تبع هدايت ابراهيمع نبوده، بلكه هدايت الهى براى هر يك بصورت مستقل صورت گرفته است51
علامه طبرسى ره در تفسير كلمه "كلاً هدينا" مىگويد
مقصود از هدايت حضرت ابراهيمع و فرزندانش "اسحاق و يعقوبع برترى دادن آنها به نبوت است، چنانكه در آيه شريفه "ووجدك ضالاً فهدى" مقصود از هدايت رسيدن به مقام نبوت است52
هدايتگر
وجعلناهم ائمة يهدون بامرنا53
ترجمه و آنان را پيشوايانى قرارداديم كه به فرمان ما مردم را هدايت مىكردند