سيماى حضرت يعقوب عليه‏السلام در قرآن كريم‏ - سیمای پیامبران در قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای پیامبران در قرآن کریم - نسخه متنی

عین‏اله ارشادی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيماى حضرت يعقوب عليه‏السلام


در قرآن كريم‏

حضرت يعقوب ع از
نگاه تاريخ‏

حضرت يعقوبع فرزند حضرت اسحاق بن ابراهيم عليهم السلام از پيامبران عالى مقامى است كه به سال 3483 پس از هبوط مى‏زيست، وى اكثر عمر 147 ساله خود را مشغول عبادت بود بنابر نقلى، وى چون بحد بلوغ رسيد شبى در خواب ديد كه نردبانى از نور نصب است كه يك پله آن طلا و يكى نقره مى‏ماند و فرشته بر آن نشسته، فرشته بر او وارد شد، سلام كرد و گفت خدايت مى‏فرمايد برخيز به شهر حران برو، آنجا پادشاهى است بنام "لابان" وى دخترى دارد بنام "راحله" او را خواستگارى كن، خداوند از او به تو فرزندان بسيارى مى‏دهد و كار دنيا و آخرت تو را تأمين مى‏گرداند، اين وعده خداست كه تخلف نمى‏كند

بنابراين نقل حضرت يعقوبع بدنبال اين مأموريتى كه در خواب پيدا كرد با اجازه پدر و مادر خود به حران سفر نمود اما بنابر نقل ديگر حضرت يعقوب به دليل اينكه از سوى برادر همزادش "عيص" مورد حسادت شديد و حتى تهديد جدى قرار گرفت بناچار با راهنمايى پدرش بطرف منطقه بابل شهر حاران يا حران كه دائيش لابان بن تبرئيل در آنجا مى‏زيست هجرت نمود و مدتى در آنجا زندگى نمود و با دختر دايى خود ازدواج كرد و پس از آنكه داراى پسران فراوان و اموال زياد كه از راه چوپانى براى پدر زن خود شد به كنعان بازگشت و هدايايى براى برادر خود فرستاد كه سبب شد با استقبال گرم او مواجه گردد و كدورتها و كينه‏هاى او بعلت دورى از برادر و نيز هداياى برادر از بين رفته بود

ازدواج يعقوب ع

در مورد ازدواج آن جناب دو قول وجود دارد

1- بدنبال خوابى كه يعقوب ديد به منطقه حران رفت و طبق مأموريت به خواستگارى دختر "لابان" حاكم حران رفت اما از آنجا كه "لابان" شش دختر داشت كه كوچكترين آن "راحله" بود، دختر اول را براى ازدواج پيشنهاد داد و يعقوب بخاطر حيايى كه داشت مخالفت نكرد و با وى ازدواج نمود كه بعد از به دنيا آوردن دو پسر دختر اولى مرد مجدداً يعقوب از دختر وى خواستگارى كرد كه "لابان" دختر دوم را پيشنهاد نمود كه مورد قبول يعقوب قرار گرفت از اين دختر نيز پس از بدنيا آمدن دو پسر وى از دنيا رفت، به همين ترتيب يعقوب با دختران لابان ازدواج كرد تا به "راحله" كه همسر مورد نظرش بود رسيد و در مجموع از دختران لابان حضرت يعقوب صاحب دوازده پسر شد و چون در اين مدت براى لابان چوپانى مى‏كرد از اين راه صاحب گوسفندان فراوانى نيز شد و هنگام بازگشت به كنعان صاحب 12 پسر و اموال فراوان بود

2- اما بنابر نقل ديگر كه مختصرى تفاوت دارد، لابان دايى يعقوب است كه در سرزمين "فدان آرام" زندگى مى‏كرد حضرت يعقوب با راهنمايى و پيشنهاد پدرش نزد وى رفت و خدمت به دايى را عهده دار شد و با دو دختر وى ازدواج نمود كه پس از مدتها با فرزندان و اموال فراوان به نزد خانواده خود در كنعان بازگشت و در كنعان ساكن شد وى داراى 12 پسر بود كه به اسباط معروف بودند

حضرت يعقوب بدنبال سكونت و حاكميت فرزندش حضرت يوسف در مصر، به دعوت وى به مصر رفت و 17 سال در آنجا سكونت نمود و در همانجا رحلت كرد كه طبق دستور حضرت يوسفع بدنش را موميايى شده به فلسطين حمل كردند و طبق وصيت حضرت يعقوبع در كنار قبر جدش ابراهيمع دفن شد3

نگاه اول اصل و نسب حضرت يعقوبع

1- پدر و پدربزرگ آن جناب‏

1- پدر و پدربزرگ آن جناب‏

3- پدر و پدربزرگ آن جناب‏

4- پدر و پدربزرگ آن جناب‏

5- پدر ومادربزرگ آن جناب‏

/ 23