اسرار و روش‌ پيشواي‌ اسلام‌ - الگوهای‌ رفتاری پیامبر اعظم (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهای‌ رفتاری پیامبر اعظم (ص) - نسخه متنی

محمد رضا طباطبائی نسب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گذشته‌ با تكان‌ دادن‌ سر و دست، مسخرگي‌ را آغاز كرد و منافقيني‌ كه‌ با او بودند مي‌خنديدند ناگهان‌ پيغمبرص به‌ پشت‌ سر خود پيچيد و رو در روي‌ حكم‌ ايستاد و با شدت‌ به‌ او فرمود كذلك‌ فلتكن‌ يا حكم اي‌ حكم، همينطور كه‌ هستي‌ باش حكم‌بن‌ ابي‌ العاص‌ غافلگير شد و بدون‌ آگاهي‌ و آمادگي‌ با عكس‌ العمل‌ نبي‌ اكرم‌ مواجه‌ گرديد روبرو شدن‌ با پيغمبر و شنيدن‌ سخن‌ آن‌ حضرت‌ ضربه‌اي‌ به‌ روح‌ و اعصابش‌ وارد آورد كه‌ به‌ رعشه‌ مبتلا گرديد و حركات‌ موهن‌ و مسخره‌آميزي‌ كه‌ با اراده‌ و اختيار خود انجام‌ مي‌داد بصورت‌ بيماري‌ و حركات‌ غير اختياري‌ درآمد او به‌ جرم‌ جاسوسي‌ و كارهاي‌ خلاف‌ قانون‌ و اخلاق‌ به‌ اقامت‌ اجباري‌ در طائف‌ محكوم‌ گرديد و از مدينه‌ به‌ آن‌ شهر تبعيد شد

اسرار و روش‌ پيشواي‌ اسلام‌

لشگر اسلام‌ در جنگ‌ با قبيلة‌ طي، پيروز شدند و اسراي‌ قبيله‌ را به‌ مدينه‌ آوردند در ميان‌ اسيران، دختر زيبا و فصيحي‌ بود كه‌ در حضور رسول‌ اكرمص آغاز سخن‌ كرد و گفت‌ اگر مصلحت‌ بدانيد مرا آزاد كنيد و خود را در معرض‌ شماتت‌ عرب‌ قرار ندهيد، چه‌ من‌ دختر سخاوتمند قبيلة‌ خود هستم، پدرم‌ اسيران‌ را آزاد مي‌ساخت، به‌ فقيران‌ اعطا مي‌نمود، حامي‌ ضعيفان‌ بود، از ميهمانان‌ پذيرائي‌ مي‌كرد، به‌ گرسنه‌ غذا مي‌داد، برهنه‌ را مي‌پوشانيد، و عقدة‌ غم‌ را از دلهاي‌ مردم‌ اندوهگين‌ مي‌گشود، من‌ دختر حاتم‌ طائي‌ هستم فقال‌ص خَلُوا عَنها فَاِنَ‌ اَباها كانَ‌ يُحِبُ‌ مَكارِمَ‌ الاَخلاقِ رسول‌ اكرمص فرمود آزادش‌ كنيد، زيرا پدرش‌ حاتم‌ طائي‌ دوستدار مكارم‌ اخلاق‌ بود پيشواي‌ اسلام‌ علاوه‌ بر آنكه‌ شفاهاً‌ مكارم‌ اخلاق‌ را به‌ مردم‌ ياد مي‌داد و در منبر و محضر، مسلمين‌ را به‌ انجام‌ وظايف‌ انساني‌ تشويق‌ مي‌نمود، با رفتار اخلاقي‌ خود نيز راه‌ و رسم‌ انسانيت‌ را به‌ پيرامون‌ خود مي‌آموخت‌ و عملاً‌ آن‌ را در راه‌ كرامت‌ نفس‌ و دگر دوستي‌ رهبري‌ مي‌كرد

پيامبر سلامت‌ باشد

پس‌ از پايان‌ جنگ‌ احد و بازگشت‌ پيغمبرص به‌ طرف‌ مدينه، مرد و زن‌ از هر قبيله‌ بر سر راه‌ آمده‌ بودند و بر سلامتي‌ پيغمبرص خداي‌ را سپاسگزاري‌ مي‌كردند از قبيله‌ بني‌ عبدالأشهل‌ مادر سعدبن‌ معاذ جلوتر از ديگران‌ مي‌آمد در اين‌ هنگام‌ عنان‌ اسب‌ پيغمبرص در دست‌ سعد بود عرض‌ كرد يا رسول‌ الله‌ مادر من‌ است‌ كه‌ خدمت‌ مي‌رسد حضرت‌ رسولص فرمود مرحباً‌ بها آفرين‌ بر او مادر سعد نزديك‌ شد پيغمبرص او را به‌ شهادت‌ فرزندش‌ عمروبن‌ معاذ تسليت‌ فرمود عرض‌ كرد يا رسول‌ الله‌ همينكه‌ شما را به‌ سلامت‌ مشاهده‌ نمودم‌ هيچ‌ مصيبت‌ و ناراحتي‌ ديگر بر من‌ اثر نخواهد كرد و دشوار نخواهد بود موكب‌ پيغمبرص نزديك‌ به‌ زني‌ از انصار رسيد كه‌ شوهر و پدرش‌ كشته‌ شده‌ بودند مسلمين‌ او را به‌ شهادت‌ پدر و شوهرش‌ تسليت‌ دادند در جواب‌ آنها گفت‌ پيغمبرص چطور است؟ گفتند آنطور كه‌ خواسته‌ تو است‌ بحمدالله‌ سلامت‌ است گفت‌ مايلم‌ خودم‌ آن‌ جناب‌ را مشاهده‌ كنم‌ و با اين‌ ديدگان‌ او را ببينم‌ تقاضا كرد آن‌ جناب‌ را نشانش‌ بدهند همينكه‌ چشمش‌ به‌ پيغمبرص افتاد «قالت‌ كل‌ مصيبة‌ بعدك‌ جلل» يا رسول‌ الله‌ با سلامتي‌ شما هر مصيبتي‌ هر چند دشوار باشد كوچك‌ و آسان‌ است

تحمل‌ مشكلات‌ جنگ‌

آخرين‌ جنگي‌ كه‌ براي‌ پيغمبرص پيش‌ آمد غزوة‌ تبوك‌ بود چون‌ خبر به‌ پيغمبرص رسيد كه‌ پادشاه‌ روم‌ لشگر گراني‌ فراهم‌ نموده‌ و آمادة‌ جنگ‌ با شما شده‌ است، رسول‌ اكرمص به‌ مسلمين‌ دستور داد كه‌ براي‌ پيكار آماده‌ شوند تنگدستي‌ سختي‌ مسلمين‌ را فرا گرفته‌ بود عده‌اي‌ از مهاجرين‌ و انصار با كمك‌هاي‌ مالي‌ لشگر را تقويت‌ نمودند به‌ طوري‌ كه‌ نقل‌ شده‌ ابوعقيل‌ انصاري‌ يك‌ صاع‌ خرما سه‌ كيلوگرم براي‌ تجهيز لشگر آورد عرض‌ كرد يا رسول‌ الله‌ ديشب‌ تا به‌ صبح‌ با ريسمان‌ آب‌ كشيده‌ام‌ و دو روز مزدوري‌ براي‌ مردم‌ نموده‌ام‌ مزد خود

/ 41