كتاب السّكنى و الحبس - آشنایی با ابواب فقه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با ابواب فقه - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نيز در آن شرط است ؛ يعنى : تا زمانى كه مالى را به فقير نـداده و او تـحـويل نگرفته ، صدقه محقّق نشده است ، اگر چه با لفظ، عقد صدقه را خوانده باشد.

2ـ پـس از آن كـه فـقـير صدقه را تحويل گرفت ، پس گرفتن آن جايز نيست ، اگر چه طرف بيگانه باشد.

3ـ صـدقـه سـيـّد بـه سـيـّد و غـيـر سـيـّد جـايـز و حـلال اسـت ، اگـر چـه مـثـل زكـات واجـب بـاشـد، ولى از غـيـر سـيـّد بـه سـيـّد، صـدقـه مـسـتـحـبـى حلال و صدقه واجب حرام است .

4ـ صـدقـه دهـنده بايد بالغ و عاقل باشد و سفيه يا ورشكسته نباشد. پس صدقه كودك اگر چه ده ساله باشد، صحيح نيست .

5ـ در گـيـرنـده صـدقه مستحبى ، احتياج شرط نيست ، همچنين شيعه يا مسلمان بودن آن نيز شرط نـيـسـت .

بـنـابـراين ، صدقه دادن به شخص غنى ، سنّى و كافر ذمّى نيز جايز است ، اگر چه خويشاوند نباشد.(143)

كتاب السّكنى و الحبس

(حـبـس) آن است كه كسى منافع ملك خود را در موردى تعيين كرده و طبق آنچه معيّن نموده مصرف شـود؛ مـثـل ايـن كـه آن را در يـكـى از راه هـاى خـيـر و مـحـل هـاى عـبـادت از قبيل كعبه معظمه يا مساجد و مشاهد مشرفه حبس نمايد.(144) (سكنى) آن است كه حق سكونت در خانه اى را براى شخصى قرار دهد و سه صورت دارد :

1 ـ بـراى سـكـونـت در خانه ، مدت تعيين نكند؛ در اين صورت ، پس از يك روز سكونت ، هر گاه خواست ، مى تواند ساكن را از خانه بيرون كند. به اين (سُكنى)  گفته مى شود.

2 ـ مـدت سـكـونـت تـا پـايـان عـمـر صـاحب خانه يا پايان عمر سكونت كننده تعيين شود؛ در اين صورت ، پيش از انقضاى مدت ، كسى نمى تواند او را از خانه بيرون كند و به اين (عُمرى) مى گويند.

3 ـ بـراى سـكـونـت ، مـدت مـشـخـّصـى مـثـل يـك سـال يـا دو سـال تـعـيـيـن شود. در اين صورت نيز كسى نمى تواند پيش از پايان مدت ، ساكن را از خانه بيرون كند و به اين (رُقبى) گفته مى شود.

در هـمـه مـوارد مـزبـور، اصـل مال از ملك مالك خارج نمى شود. بنابراين ، مالك مى تواند آن را بـفـروشـد، در عـيـن حـال كـه ايـن عـقـدهـا نـيـز تـا پـايـان مـدّت خـود، قـابـل اجـرا اسـت ومـشـتـرى نـمـى تـوانـد آن هـا را ابـطـال نـمـايـد. فـقـط در صـورت جهل ، مى تواند معامله را فسخ كند يا به همان صورت بپذيرد.(145)

كتاب الهبات

(هبه) عبارت است از خارج ساختن مال از ملك خود و به ملك ديگرى در آوردن آن به طور رايگان و آن قراردادى است كه به ايجاب و قبول احتياج دارد، به هر لفظى كه مقصود را برساند. به هـبـه كـنـنـده (واهـب) ، بـه هـبـه شـده (مـوهـوبٌ له) و بـه مال مورد هبه (عين موهوبه) گفته مى شود.

در صحّت هبه ، شرط است كه قبض و اقباض انجام گرفته باشد. بنابراين ، اگر پس از عقد هـبـه و پـيـش از قـبـض و اقـبـاض ، واهـب يـا مـوهـوبٌ له بـمـيـرد، عـقـد هـبـه بـه هـم مـى خـورد و مال به واهب يا وارثان او بر مى گردد.(146) در هبه ، قصد قربت شرط نيست ، ولى اگر به قصد تقرّب به خدا باشد بهتر و ثوابش بيش تر است .

هبه از عقدهاى جايز است ؛ يعنى : هر گاه (واهب)  خواست ، مى تواند آن را به هم بزند و هديه خود را پس بگيرد، مگر در موارد ذيل :

1 ـ هبه معوّض باشد؛ يعنى : موهوب له نيز در مقابل هديه واهب ، چيزى به او بدهد، چه با شرط قبلى باشد و چه بدون شرط .

2 ـ بين واهب و موهوب له خويشاوندى نسبى باشد؛ 3 ـ واهـب در هبه خود قصد تقرّب به خدا كرده باشد؛ (در اين صورت ، نيز هبه معوّض مى شود؛ (چون عوض هبه خود را در واقع ، از خدا گرفته است .) 4 ـ عين موهوبه با تصرّف موهوب له يا غير آن از بين نرفته باشد؛ 5 ـ مـوهـوب له در عـيـن مـوهـوبـه تـغـيـيـر اسـاسـى داده بـاشـد؛ از قبيل فروش يا هبه به ديگرى ، بريدن پارچه ، آرد كردن گندم و مانند آن ؛

/ 58