حـكمى كه به طور مستقيم به رفتار و گفتار انسان مربوط نمى شود، بلكه برنامه مشخّصى را قـانـون گـذارى مـى كـنـد كـه بـه طـور غـيـر مـسـتـقـيـم بـر اعـمـال و رفـتـار انـسـان اثـر مـى گـذارد (حـكـم وضـعـى) خـوانـده مـى شـود؛ از قبيل : زوجيّت ، ملكيّت ، طهارت و نجاست ؛ مثلا، زوجيت رابطه صحيح مرد و زن را قانون گذارى مـى كـنـد و بـه طـور غـيـر مستقيم ، بر اعمال و رفتار آن ها اثر مى گذارد؛ زيرا مرد و زنى كه پـيـونـد زنـاشـويـى بـسـتند، هر يك نسبت به ديگرى تكاليفى پيدا مى كند؛ مانند: وجوب نفقه همسر، حرمت خارج شدن از منزل بدون اجازه شوهر و....دربـاره حـكـم ، تـقـسـيـمـات ديـگـرى نـيـز وجـود دارد، از قـبـيـل تـقـسيم به حكم انشايى و فعلى ؛ واقعى و ظاهرى ، اوّلى و ثانوى ، مولوى و ارشادى ؛ شـرعـى و عـقـلى و مـانـنـد آن ، كـه بـراى رعـايـت اخـتـصـار، از تـوضـيح آن ها خوددارى مى كنيم .(38)
اقسام واجب
واجب نيز ـ مثل حكم ـ اقسامى دارد كه برخى از آن ها به قرار زير است :
1 ـ عينى و كفايى :
واجب عينى : حكمى است كه از تك تك افراد مكلّف خواسته شده است و هرمكلّفى موظّف است خودش آن را انجام دهد و با انجام دادن ديگران ، از او ساقط نمى شود، مانند نماز و روزه .واجـب كـفايى : وظيفه اى است كه از جامعه مسلمانان خواسته شده است ؛ اگر هيچ كسى آن را انجام نـدهـد، هـمـه گـنـاه كار مى گردند، اما در صورت انجام دادن عدّه اى ، از ديگران ساقط مى شود (اگـر چـه ثـواب عمل ، مخصوص انجام دهندگان مى باشد) مانند: جهاد، امر به معروف و نهى از منكر و نيازهاى ضرورى اجتماع از قبيل : پزشكى ، اجتهاد و قضاوت .
2 ـ تعبّدى و توصّلى :
واجب تعبّدى : واجبى است كه صحّت آن مشروط به قصد قربت است و بدون چنين قصدى ، تكليف از انسان ساقط نمى شود؛ مانند نماز، روزه ، خمس و زكات .واجـب تـوصـّلى : آن اسـت كـه قصد قربت در آن معتبر نيست و مقصود از آن تنها اقامه واجب است ؛ مـانـنـد: دادن مـهـريه و نفقه همسر و شستن بدن و لباس براى نماز كه البته در همين موارد نيز اگر مكلّف قصد قربت كند پاداش مى برد.