سكوت و كم حرفى
روايات زيادى انسان را دعوت به سكوت و تاءكيد به كم حرفى كرده است .على (ع ) مى فرمايد:(اِنْ اَحْبَبْتَ سَلامَةَ نَفْسِكَ وَ سَتْرَ مَعايِبِكَ فَاَقْلِلْ كَلامَكَ وَ اَكْثِرْصَمْتَكَ يَتَوَفَّرْ فِكْرُكَ وَ يَسْتَتِرْ قَلْبُكَ وَ يَسْلَمِ النّاسُ مِنْ يَدِكَ) 76
اگـر سـلامـت نـفس و پوشيده ماندن عيب هايت را دوست دارى پس كم سخن بگو و بسيار سكوت كن تا فكرت زياد
و قلبت روشن گردد و مردم از دست تو در امان باشند.
برادرى و تعاون
خـداونـد انـسـان هـا را از يـك پـدر و مـادر آفـريـده و بـا نـعـمـت ايـمـان ، دل هـاى آنـان را بـههـم پـيوند داده است . عرب ، در عصر جاهليت به صورت قبيله اى و پراكنده زنـدگـى مـى كـرد و خـود را از
غـيـر عـرب بـرتـر مـى دانـسـت . مـفـاخـره مـيـان قـبـايـل و درگيرى آنان با يكديگر سنّت رايج بود.خداوند با فرستادن پيامبر اسلام (ص )، نـعـمت (برادرى ) را به مؤ منان ارزانى داشت و آنان را به
پاسدارى از آن فرا خواند تا مبادا به دام تفرقه گرفتار شوند:(وَاذْكـُرُوا نـِعـْمـَتَ اللّهِ عـَلَيـْكـُمْ اِذْ كـُنـْتـُمْ اَعـْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ
قُلُوبِكُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً) 77
مـوهـبـت خـدا بـر خـودتـان را بـه يـاد آريـد، آن گـاه كـه دشـمـن يـكـديـگـر بـوديـد و او مـيـان
دل هايتان پيوند داد و به موهبت او برادر شديد.
برادرى ، سنّتى نبوى
پيامبر بزرگ اسلام در ابتداى ورود به مدينه ، طى مراسم خاصّى ميان مسلمانان پيمان برادرى بـسـت وخـود نـيـز بـا امـيـر مـؤ مـنـان (ع ) بـرادر شـد. ايـن مـراسـمِ ويـژه پـس از نزول اين آيه شريفه
بود 78:(اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَيْنَ اَخَوَيْكُمْ) 79
همانا مؤ منان با هم برادرند، پس ميان برادران خويش را اصلاح دهيد.
برادرى دينى
از مـحـبـت هـاى غـريـزى و عاطفى كه بگذريم ، دو عامل مى تواند انگيزه دوستى باشد: (خدا) و (دنيا). آنانكه انگيزه دوستى شان دنياست ، نشانى از برادرى و محبّت دينى در ميانشان نيست ؛ شمع محبت را خاموش
كرده و در تاريكى دوستى دنيا گرد آمده اند. گر چه جسمشان كنار هم است ، امـّا قـلب هـا از هـم جـداسـت
و هـنـگـام سـخـتـى و نـيـاز، بـه يـارى هـم نـمـى شـتـابـنـد. بـه قول سعدى :
اين دغل دوستان كه مى بينى
مگسانند گرد شيرينى
مگسانند گرد شيرينى
مگسانند گرد شيرينى
هايشان چنان پيوند خورده كه گويى يكى است و تنها براى خدا مى تپد و جـدايـى مـيـان آنـان مـفـهومى
ندارد، اگرچه از هم دور باشند. دوستان خدايى از دورى برادران دينى خود غمناكند، چرا كه جان هايشان به
هم پيوند خورده است . مولوى در اين باره مى گويد:
مؤ منان معدود، ليك ايمان يكى
جان حيوانى ندارد اتحاد
جان گرگان و سگان از هم جداست
متحد جان هاى شيران خداست . 80
جسمشان معدود، ليكن جان يكى
تو مجو اين اتحاد از روح باد
متحد جان هاى شيران خداست . 80
متحد جان هاى شيران خداست . 80
سـرشـار از عـطـوفـت و مهربانى مى كند و در سايه رحمت الهى پايدار مى ماند. امّا دوستى با دشمنان خدا
و مخالفان اسلام و قرآن ، گرچه خويشان بسيار نزديك انسان باشند ـ نتيجه اى جز سيه روزى و دورى از رحمت