سكوت و كم حرفى - اخلاق بسیج و آداب معاشرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق بسیج و آداب معاشرت - نسخه متنی

علی ‌اصغر الهامی ‌نیا؛ تهیه‌کننده مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سكوت و كم حرفى

روايات زيادى انسان را دعوت به سكوت و تاءكيد به كم حرفى كرده است .

على (ع ) مى فرمايد:

(اِنْ اَحْبَبْتَ سَلامَةَ نَفْسِكَ وَ سَتْرَ مَعايِبِكَ فَاَقْلِلْ كَلامَكَ وَ اَكْثِرْ
صَمْتَكَ يَتَوَفَّرْ فِكْرُكَ وَ يَسْتَتِرْ قَلْبُكَ وَ يَسْلَمِ النّاسُ مِنْ يَدِكَ) 76

اگـر سـلامـت نـفس و پوشيده ماندن عيب هايت را دوست دارى پس كم سخن بگو و بسيار سكوت كن تا فكرت زياد
و قلبت روشن گردد و مردم از دست تو در امان باشند.

برادرى و تعاون

خـداونـد انـسـان هـا را از يـك پـدر و مـادر آفـريـده و بـا نـعـمـت ايـمـان ، دل هـاى آنـان را بـه
هـم پـيوند داده است . عرب ، در عصر جاهليت به صورت قبيله اى و پراكنده زنـدگـى مـى كـرد و خـود را از
غـيـر عـرب بـرتـر مـى دانـسـت . مـفـاخـره مـيـان قـبـايـل و درگيرى آنان با يكديگر سنّت رايج بود.

خداوند با فرستادن پيامبر اسلام (ص )، نـعـمت (برادرى ) را به مؤ منان ارزانى داشت و آنان را به
پاسدارى از آن فرا خواند تا مبادا به دام تفرقه گرفتار شوند:

(وَاذْكـُرُوا نـِعـْمـَتَ اللّهِ عـَلَيـْكـُمْ اِذْ كـُنـْتـُمْ اَعـْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ
قُلُوبِكُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً) 77

مـوهـبـت خـدا بـر خـودتـان را بـه يـاد آريـد، آن گـاه كـه دشـمـن يـكـديـگـر بـوديـد و او مـيـان
دل هايتان پيوند داد و به موهبت او برادر شديد.

برادرى ، سنّتى نبوى

پيامبر بزرگ اسلام در ابتداى ورود به مدينه ، طى مراسم خاصّى ميان مسلمانان پيمان برادرى بـسـت و
خـود نـيـز بـا امـيـر مـؤ مـنـان (ع ) بـرادر شـد. ايـن مـراسـمِ ويـژه پـس از نزول اين آيه شريفه
بود 78:

(اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَيْنَ اَخَوَيْكُمْ) 79

همانا مؤ منان با هم برادرند، پس ميان برادران خويش را اصلاح دهيد.

برادرى دينى

از مـحـبـت هـاى غـريـزى و عاطفى كه بگذريم ، دو عامل مى تواند انگيزه دوستى باشد: (خدا) و (دنيا). آنان
كه انگيزه دوستى شان دنياست ، نشانى از برادرى و محبّت دينى در ميانشان نيست ؛ شمع محبت را خاموش
كرده و در تاريكى دوستى دنيا گرد آمده اند. گر چه جسمشان كنار هم است ، امـّا قـلب هـا از هـم جـداسـت
و هـنـگـام سـخـتـى و نـيـاز، بـه يـارى هـم نـمـى شـتـابـنـد. بـه قول سعدى :




  • اين دغل دوستان كه مى بينى
    مگسانند گرد شيرينى



  • مگسانند گرد شيرينى
    مگسانند گرد شيرينى



امـّا آنـان كـه انـگـيـزه الهـى دارنـد، بـا رشـتـه مـحـبـت خـدايـى بـه هـم وصـل شده اند، و قلب
هايشان چنان پيوند خورده كه گويى يكى است و تنها براى خدا مى تپد و جـدايـى مـيـان آنـان مـفـهومى
ندارد، اگرچه از هم دور باشند. دوستان خدايى از دورى برادران دينى خود غمناكند، چرا كه جان هايشان به
هم پيوند خورده است . مولوى در اين باره مى گويد:




  • مؤ منان معدود، ليك ايمان يكى
    جان حيوانى ندارد اتحاد
    جان گرگان و سگان از هم جداست
    متحد جان هاى شيران خداست . 80



  • جسمشان معدود، ليكن جان يكى
    تو مجو اين اتحاد از روح باد
    متحد جان هاى شيران خداست . 80
    متحد جان هاى شيران خداست . 80



دوسـتـى هـايـى كـه رنـگ خدايى مى گيرد و براساس فرمان خدا برادرى ايجاد مى شود، جامعه اسـلامـى را
سـرشـار از عـطـوفـت و مهربانى مى كند و در سايه رحمت الهى پايدار مى ماند. امّا دوستى با دشمنان خدا
و مخالفان اسلام و قرآن ، گرچه خويشان بسيار نزديك انسان باشند ـ نتيجه اى جز سيه روزى و دورى از رحمت

/ 26