پيامدهاى ناديده گرفتن حقوق مردم
بـه هـمـان نـسـبـت كـه در اسـلام بر رعايت حقوق ، پافشارى شده ، ناديده انگاشتن حق مردم ، با عناوينتكان دهنده اى ، سخت ، مورد نكوهش قرار گرفته است ، از جمله :
1 ـ گناه كبيره است ؛
امام باقر(ع ) ضمن شماره كردن گناهان كبيره مى فرمايد:(وَ حَبْسُ الْحُقُوقِ مِنْ غَيْرِ عُسْرٍ) 113نپرداختن حقوق مردم با وجود توانايى (گناه كبيره است .)
2 ـ سـبـك شـمـردن دين است ؛
رعايت حقوق مردم ، با بسيارى از احكام دينى رابطه مستقيم دارد كه اگـركـسـى آنـهـا را مـراعـات نـكـنـد در واقـع ، مـسـائل ديـنـى را نـاديده انگاشته است . به همين دليل
، حضرت صادق (ع ) مى فرمايد:(مَنْ عَظَّمَ دينَ اللّهَ عَظَّمَ حَقَّ اِخْوانِهِ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِدينِهِ اسْتَخَفَّ
بِاِخْوانِهِ) 114
هـر كـس ديـن خـدا را تـعـظـيـم كـنـد، حـقوق برادرانش را نيز، بزرگ دارد و هر كس دين او را سبك
بشمارد، [حقوق ] برادرانش را نيز سبك مى شمارد.
3 ـ سبب خوارى است ؛
امام صادق (ع ) فرمود:(تَرَكُ الْحُقُوقِ مَذَلَّةٌ) 115پايمال كردن حقوق ، سبب خوارى است .
4 ـ بـركـت روزى را مـى بـرد؛
بـه قـول مـعـروف (خـداوند در جاى حقّى نشسته است ) و هرگز راضـى نـمـىشـود عـده اى سـهـل انـگـار يـا بـدانـديـش ، حـقـوق بـنـدگـانـش را بـعـمـد پـايـمـال كـنـنـد. از
اين رو به نحوى آنان را گوشمالى مى دهد. بردن بركت از روزى آنها، يك نوع آن است . رسول گرامى اسلام (ص )
فرمود:(... مـَنْ حـَبـَسَ عـَنْ اَخـيـهِ الْمـُسـْلِمِ شـَيـْئاً مـِنْ حـَقِّهِ حـَرَّمَ اللّهُ
عـَلَيـْهِ بـَرَكـَةَ الرِّزْقِ اِلاّاَنـْ يَتُوبَ) 116
هـر كـس چـيـزى از حـقوق برادر مسلمانش را از او باز دارد، خداوند بركت روزى را بر او حرام مى كند مگر
اينكه توبه كند.
5 ـ در روز قيامت از آن بازخواست مى شود؛
رسول اكرم (ص ) فرمود:(اِنَّ اَحـَدَكـُمْ لَيـَدَعُ مـِنْ حـُقـُوقِ اَخـيـهِ شـَيـْئاً فـَيـُطـالِبـُهُ بـِهِيـَوْمَ الْقـِيـامـَةِ فـَيـُقـْضى لَهُ وَ عَلَيْهِ) 117
هـمـانـا يكى از شما چيزى از حقوق برادرش را ترك مى كند و او حقش را در روز قيامت از وى طلب مى كند و در
آنجا به نفع طلبكار و زيان بدهكار، حكم خواهد شد.
6 ـ سـبـب ورود بـه دوزخ است ؛
ضايع كننده حقوق مردم ، درصورتى كه توبه نكند و بر كار زشـت خـويـشاصـرار ورزد، بـه دست خود سرنوشتش را تباه ساخته و فرجام خويش را در دوزخ قرار داده است ؛ پيشواى ششم
در اين باره مى فرمايد:هـر كـس ، مـؤ مـنـى را از حـقـش بـازدارد، خـداونـد او را در روز قـيـامـت ، پـانـصـد سـال سـر پـا
نـگـه مـى دارد و در اين مدت ، عرق [از بدن او] جريان دارد، سپس جارچى از سوى خـداى بـزرگ اعـلام مـى
كـنـد (ايـن سـتـمـگـرى اسـت كـه حـق خـدا را ادا نكرده است ) آن گاه مدت چهل سال ديگر توبيخ مى شود و
در نهايت به دوزخ مى رود! 118
و نـكـتـه آخـر ايـنـكـه : مردم ، بسيج و بسيجى را يار و ياور و پشتيبان خود مى دانند كه حتى در
مـواقـع خـطـر، هـمـچون جنگ تحميلى ، حاضر است جان خود را فداى آنان كند و از بسيجى انتظار دارنـد
كـه حـافـظ حـقـوق فـردى و اجـتـماعى آنها نيز باشد و اين توقع بجايى است كه بايد هـمـواره بـرآورده
شـود و بـسـيـجـيـان بيش از ديگران به حقوق مردم احترام بگذارند و اين را يك وظيفه بسيجى تلقّى كنند.