انه الحق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به حسب مقام اشرف از ملائكه است و بعضى از آنها به رتبت اسفل و به حال اخس از حيوانند كما قال الله تعالى([ : اولئك كالانعام بل هم اضل و قال لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين و به همين جهت است كه : يقول الكافر ياليتنى كنت ترابا ]) . اينقدر در رد قول به تشكيك در حقيقت وجود براى اهل استبصار كافى است و كسى كه خداوند چشم بصيرت او را منور گردانيد و آنچه را كه گفته شد فهميد و در آن امعان نظر كرد از رفع شبهاى وهميه و معارضات باطله عاجز نيست والله المستعان و عليه التكلان .اين بود بيان قيصرى در رد قول به تشكيك در حقيقت وجود با فى الجمله زياداتى كه در اثناى ترجمه براى مزيد توضيح آورده ايم . نتيجه بحث اينكه تشكيك در حقيقت خارجى وجود مقابل مفهوم است كه به مشرب اهل تحقيق به معنى سعه و ضيق مجالى و مظاهر اين حقيقت واحده است . و به نظر صاحب اسفار به معنى اختلاف مراتب به شدت و ضعف و كمال و نقص و تقدم و تأخر و اوليت و ثانويت و اولويت و عدم آن در اين حقيقت واحده است و به حكمت رائج مشاء تشكيك و اولويت در حقائق متباينه موجودات است و وجود در نزد هر سه فرقه اصيل است و دو رأى اخير تشكيك در مشرب اهل تحقيق فائل است به بيانى كه تقديم داشته ايم . بعضى از مشايخ ما رضوان الله تعالى عليه در اين مقام فرموده است : حقيقت وجود به دو معنى اطلاق مى شود اولا حقيقت مقابل ظل كه حقيقت واحده است به وحدت حقيقيه اطلاقيه ذاتيه و تعدد و تكثر در آن نيست بلكه در ظهورات آنست و تشكيك در حقيقت وجود به اين معنى راجع است به سريان آن حقيقت در هر موجودى و معيت قيوميه آنست با اشياء كما قال الله تعالى و هو معكم اينما كنتم پس در حقيقت اين تشكيك راجع است به تشكيك در ظهورات نه در حقيقت وجود به معنى مذكور .ثانيا حقيقت مقابل مفهوم و حقيقت به اين معنى است كه صدرالمتألهين در كتب خود به آن تصريح مى كند كه حقيقتى است مشكك و صاحب مراتب مراتبه اى واجب و مرتبه اى ممكن و مرتبه واجب مباين است با مرتبه ممكن به بينونت صفتى نه بينونت عزلى و غرض قيصرى از نفى تشكيك در حقيقت وجود نفى تشكيك است در حقيقت به معنى اول كه تشكيك در حقيقت به معنى اول راجع است به تشكيك در ظهورات نه در حقيقت پس منافاتى با آنچه از صدرالمتألهين نقل كرديم ندارد .اين بود كلام آن جناب ( قدس سره العزيز ) در جميع بين رأيين نامبرده در تشكيك حقيقت وجود كه با اندك اختصارى نقل كرده ايم و لكن با حق تدبر در آنچه تقديم داشته ايم حكم حق محقق مى گردد . اگر كسى نامه هايى را كه در ميان عارف شامخ مرحوم آقا سيد احمد كربلائى و حكيم راسخ مرحوم آقا محمد حسين كمپانى ( قدس سرهما الشريف ) كه هر دو از افاخم و اعاظم علماى عصر اخير بودند در بيان گفتار شيخ فريد الدين عطار :