لك يا الهى وحدانيه العدد ( 1 ) - انه الحق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انه الحق - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به هر حال ثابت شد كه براى واجب نمى توان حد محدودى قائل شد كه فلان صفت را دارد و فلان را ندارد بلكه تمام صفات كه در ممكنات هست بطور اعلى و اتم در او هست و نواقص ممكنات در او نيست مثل نور خورشيد و سايه . لا يحسب بعد : اگر چه به اندازه لزوم به وضوح پيوست كه حضرت حق به عدد شمرده نمى شود و واحد عددى نيست زيرا كه در اين صورت باز جدا از ممكنات خواهد بود و قيوميت نخواهد داشت و مع ذلك مناسب است معنى واحد عددى و حديث كتاب توحيد در چهار معنى واحد ذكر نموده شود : شيخ صدوق در كتاب توحيد روايت مى كند كه : اعرابى در جنگ جمل برخاسته گفت : يا اميرالمؤمنين مى گويى خدا يكى است ؟ و مردم حمله بر او كرده گفتند : اما ترى ما فيه اميرالمؤمنين من تقسم القلب ؟ حضرت فرمود : دعوه فان الذى يريده الاعرابى هو الذى نريده من القوم ثم قال اى اعرابى قول الله واحد بر چهار قسم است دو قسم آن بر خدا جائز نيست و دو قسم بر خدا جائز است اما آن دو كه جائز نيست فقول القائل واحد يقصد به باب الاعداد فهذا ما لا يجوز لان ما لا ثانى له لا يدخل فى باب الاعداد اما ترى انه تعالى كفر من قال ثالث ثلاثه وقول القائل هو واحد من الناس يريد به النوع من الجنس فهذا ما لا يجوز عليه لانه تشبيه وجل ربنا عن ذلك وتعالى . اما آن دو وجهى كه در خداى تعالى ثابت است فقول القائل انه عز و جل واحد يعنى ليس له فى الاشياء شبه كذلك ربنا وقول القائل انه عز و جل واحد بمعنى انه احدى المعنى يعنى به انه لا ينقسم فى وجود ولا عقل ولا وهم كذلك ربنا عز و جل . حديث همين بود كه تبركا ذكر گرديد پس معنى اين كه خدا واحد است يعنى شبيه ندارد چنانكه مى گوئيم فلان يگانه دهر است يعنى در فضل نظير ندارد و يا اينكه دانش قابل تقسيم نيست اما اينكه بگوئيم موجودات مثلا صد هزار عدد هستند ده هزار انسان و پنج هزار فلان و هكذا يكى هم خدا صحيح نيست زيرا كه خدا بر همه مستولى است نه يكى در مقابل همه . اين بود بيان استاد علامه شعرانى افاض الله علينا من بركات انفاسه النفيسه در شرح عبارت مذكور اميرالمؤمنين عليه السلام كه چون آن را حاوى نكات علمى و اساسى در توحيد ديده ايم با اندك تصرف در اختصار نقل كرده ايم . و به اين بيان صحيح و سالم است قول مشايخ علم توحيد كه گفته اند : و بالاخبار الصحيح مثل كنت سمعه و بصره انه عين الاشياء والاشياء محدوده وان اختلفت حدودها فهو محدود بحد كل محدود فما يحد شى ء الا وهو حد للحق فهو السارى فى مسمى المخلوقات والمبدعات ولو لم يكن الامر كذلك ما صح الوجود فهو عين الوجود فهو على كل شى ء حفيظ بذاته ولا يئوده حفظ شى ء . از زبان هود عليه السلام بشنو كه ما من دابه الا هو آخذ بناصيتها .

لك يا الهى وحدانيه العدد ( 1 )

حقيقت واحده غير متناهى صمد حق است كه محال است محدود به حد و معدود به عد شود چه حد حكايت از نهايت و نفاد مى كند و عد روايت از كثرت منفصل از يكديگر . لازمه حد عد است كه تا شى ء محدود نشود معدود نمى شود و من حده فقد عده از كلمات سيد اوصياء است . و صمد حق بودن در حقيقت سر اين كلمه ساميه است كه بسيط الحقيقه كل الاشياء

/ 79