انه الحق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انه الحق - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن دارد و حال اينكه نفس را حد يقف نيست لذا حد منطقى براى او نيست هر چند او را نسبت به مافوقش حد به معنى نفاد است بنابراين تركيب از جنس و فصل و مشابه آن بر او صادق نيست زيرا مركب از جنس و فصل همان ماهيت است تا چه رسد تركيب از ماده و صورت كه جسم را است . و چون مجرد از ماهيت است فوق مقولت است زيرا موجود مجرد از ماهيت وجود است و وجود نه جوهر است و نه عرض يعنى فوق مقولت است . ادله تجرد نفس همين قدر عارى بودن گوهر نفس ناطقه را از ماده و احكام آن با حفظ مراتب تجرد اثبات مى كنند و نتيجه مى دهند كه پس از انقطاع نفس از بدن عنصرى بوار و هلاك در او راه ندارد . در اين معنى و حكم تجرد با ديگر مجردات شريك است اما مجردى است كه او را حد يقف نيست سخنى فوق تجرد است و حكم اختصاصى اوست . در اين مطلب سامى اعنى مقام فوق تجرد بودن نفس به اهداى بعضى از مواريث علمى وسائط فيض الهى تشرف مى يابيم : ا برهان المتألهين اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود : كل وعاء يضيق بما جعل فيه الا وعاء العلم فانه يتسع به . يعنى هر ظرف به آنچه كه در او نهاده شد گنجايش او تنگ مى شود مگر ظرف علم كه گنجايش او بيشتر مى گردد . هر يك از ظرفهاى جسمانى را حد معينى است كه گنجايش آنها را تحديد مى كند مثلا پيمانه ها و بركه ها و درياچه ها و درياها هر يك را اندازه ايست كه بيش از آن اندازه آب را نمى پذيرند به خلاف نفس ناطقه انسانى كه هر چه مظروف او كه آب حيات علوم و معارف است در او ريخته شود سعه وجودى و ظرفيت ذاتى و گنجايش او بيشتر و براى فرا گرفتن حقائق بيشتر آماده تر مى شود . پس اين برهان نازل از بطنان عرش تحقيق ناطق است كه نفس ناطقه علاوه بر اينكه موجودى عالى از جسم و جسمانيات و عارى از احكام نشأه طبيعت است بيان مقام فوق تجرد نفس نيز هست كه مجرد از ماهيت هم هست و او را حد يقف نيست و گوهرى فوق مقوله است زيرا مجرد بودن موجودى از ماده غير از مجرد از ماهيت بودن او و عدم وقوف او در حدى و مقام است . اين است معنى صحيح كلام امام عليه السلام كه به اختصار تقرير كرده ايم نه آنكه ابن ابى الحديد در شرح آن يكى از ادله تجرد نفس ناطقه را كه از حكماى پيشين نقل كرده است و آنرا بدون مناسبت و يا به ادنى مناسبت بيان منطق امام عليه السلام قرار داده است . ب صدوق ( قدس سره ) در من لا يحضره الفقيه از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده است كه در وصيت به فرزندش محمد بن حنفيه فرمود : اعلم ان درجات الجنه على عدد آيات القرآن فاذا كان يوم القيامه يقال لقارى ء القرآن اقرأ وارق . ج ثقه الاسلام كلينى قدس سره در كتاب فضل القرآن كافى به اسنادش از حفص از امام هفتم موسى بن جعفر عليهما السلام روايت كرده است كه امام به حفص فرمود : يا حفص من مات من اوليائنا وشيعتنا ولم يحسن القرآن علم فى قبره ليرفع الله به من درجته فان درجات الجنه على قدر آيات القرآن يقال له اقرأ وارق فيقرأ ثم يرقى . اين دو حديث شريف من حيث المجموع مفيد چند مطلب مهم اند : ا يكى اينكه درجات بهشت غير متناهى است زيرا آيات قرآن غير متناهى است به بيان خود قرآن و لو ان ما فى الارض من شجره اقلام

/ 79