انه الحق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
تعليق بر محال نيست يعنى چنانكه معرفت نفس محال است معرفت رب نيز محال است . و بعضى حديث را معنى كرده اند كه چنانچه راه يافتن به شناخت نفس ناطقه ممكن نيست پى بردن به معرفت كنه پروردگار نيز ممكن نيست . آن همه آيات و روايات كه نقل كرده ايم تحريص به معرفت نفس بود حديث رسول الله صلى الله عليه و آله كه از غرر و درر نقل كرده ايم كه اعلمكم بنفسه اعلمكم بربه آيا سياق اين حديث و آن همه احاديث تعليق بر محال است ؟ وانگهى كلمه كنه را از كجا آورده ايد ؟ و ضمير ربه راجع به من است كه در آن نكته ايست بايد بيان شود تا معلوم شود كه كسى خود را شناخت رب خود را شناخت يعنى چه ؟ گذشته از اين معرفت بر طرق و انحاى گوناگون است : معرفت از طريق فكر و نظر يك نحو است و معرفت از طريق شهود نحو ديگر و اگر معرفت به نفس را به طريق اول منع كنيم طريق دوم بر صحت و قوت خود باقى است و سخت استوار و پايدار است . و پس از اينها كه گفته ايم لازمه قول قائلين به عجز معرفت نفس اين است كه كسى معرفت به رب خود پيدا نكرده باشد . آن هم چنانكه آيات مفسر يكديگرند كه ان الكتاب يصدق بعضه بعضا و كتاب الله ينطق بعضه ببعض ويشهد بعضه على بعض . ( 1 ) همچنين روايات نيز مصدق و ناطق يكديگرند و چنانكه گفته ايم روايات در حث و ترغيب معرفت نفس بسيار آمده است . و فوق اين همه كه گفته ايم خداوند متعال در قرآن كريم ارائه آيات خود را كه طرق شناسايى به او است در دو چيز قرار داده است يكى آفاق و يكى انفس سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى 1 نهج البلاغه خطبه 18 و 131 .يتبين لهم انه الحق ( 1 ) و آن هم كلمه آيات را در آيات قرآنى شأنى به خصوص است كه آيه علامت و نشانه و نمايانگر است و اين آيات نمايانگر حق تعالى در آفاق و انفس چيست و چگونه نمايان گرند ؟ و اگر صحيفه مكرمه نفس قرائت نشود و آيات نهفته در كلمات اين صحيفه الهيه آشكار نگردد ارائه را چه معنى است ؟ فخر رازى در تفسير كبير مفاتيح الغيب در بيان آيه كريمه : انا جعلنا فى اعناقهم اغلالا فهى الى الاذقان فهم مقمحون وجعلنا من بين ايديهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون ]) . ( 2 ) نيكو گفته است كه : المانع اما ان يكون فى النفس واما ان يكون خارجا عنها ولهم المانعان جميعا من الايمان اما فى النفس فالغل واما من الخارج فالسد ولا يقع نظرهم على انفسهم فيرون الايات التى فى انفسهم كما قال تعالى سنريهم آياتنا فى الافاق وفى انفسهم وذلك لان المقمح لا يرى نفس ولا يقع بصره على يديه ولا يقع نظرهم على الافاق لأن من بين السدين لا يبصرون الافاق فلا تبين لهم الايات التى فى الافاق وعلى هذا فقوله انا جعلنا فى اعناقهم وجعلنا من بين ايديهم اشاره الى عدم هدايتهم لايات الله فى الانفس والافاق . و باز هم از هر چيز نزديكتر و وابسته تر به رب مطلق كه حقيقت حق تعالى است خودمانيم وهو معكم