قبسات النور نسخه متنی

بر زبان جارى كرده است . ( 3 ) 4 - پاسدار اسلام - شماره 9 - شهريور 61 - 1 پيام و خطابه : - صفحه 113 - 2 پيام و خطابه : - صفحه 106 - 3 پيام و خطابه : - صفحه 106 - شايد با همه رواياتى كه ما از ائمه معصومين ( ع ) داريم ( نهج البلاغه ) از اين جهت فرق مى كند آنها در دوران اختناق بسر مى بردند مسائل از ديدگاه يك حاكم و مسئول اداره ء مملكت بر زبان آنها جارى نمى شد اما اميرالمؤمنين به عنوان يك حاكم اسلامى حرف مى زند با جامعه اى كه تحت اشراف و حكومت خود اوست حرف مى زند . ( 4 ) - تعبير حكومت در نهج البلاغه هيچ نشانه اى و اشاره اى از سلطه گرى ندارد . هيچ بهانه اى براى امتياز طلبى ندارد . از آنطرف مردم در تعبير نهج البلاغه رعيت هستند . رعيت يعنى آن كسانى و آن جمعى كه رعايت آنان و مراقبت آنها و حفاظت و حراست آنها بر دوش ولى امر است . ( 5 ) - وقتى در نهج البلاغه مى خواهيم مفهوم حكومت را بدست بياوريم از آن طرف نگاه مى كنيم مى بينيم آنكه در رأس حكومت است والى است ولى امر است متصدى كارهاى مردم است يك وظيفه دار و مكلف بزرگ است يك انسانى است كه بيشترين بار و سنگين ترين مسئوليت بر دوش اوست و از سوى ديگر انسانها قرار دارند كه بايد با همه ارزشهايشان با همه آرمانهايشان با همه عناصر مشكله شخصيتشان مورد رعايت قرار بگيرند اين مفهوم حكومت است نه سلطه گرى است نه زورگرايى است . ( 6 ) - مسئله حكومت در نهج البلاغه به صورت يك بحث تجريدى نيست . على عليه السلام با اين مسئله درگير بوده و به عنوان يك حاكم سخن گفته به عنوان كسى كه با مشكلات اداره كشور اسلامى با همه دردسرهايش روبروست . ( 7 ) - 4 پيام خطابه : صفحه 107 5 - حكومت و جهاندارى در نهج البلاغه - سخنرانى 6 - حكومت و جهاندارى در نهج البلاغه - سخنرانى 7 - حكومت و جهاندارى در نهج البلاغه - سخنرانى - در نهج البلاغه به عنوان ملك يا سلطان هرگز از حاكم جامعه اسلامى سخن گفته نشده است . اين تعبيرات امام پيشوا و رهبر در نهج البلاغه است . ( 8 ) - يك شعبه ديگر از ابعاد ارزش و اهميت نهج البلاغه ترسيم شخصيت اميرالمؤمنين است چيزى كه امروز ما به آن كمال احتياج را داريم . اميرالمؤمنين على ( ع ) اين چهره ناشناخته اين انسان والا اين نمونه كامل مسلمانى كه اسلام مى خواهد انسانها هم آنچنان ساخته بشوند در لابلاى اوراق و سطور نهج البلاغه كاملا شناسايى مى شود و تعريف مى شود . نهج البلاغه در حقيقت كتاب معرفى على بن ابى طالب است . ( 9 ) - سخنانى از ائمه كه در آنها اشاره اى به سازماندهى ست زياد است . من منظورم اين بود كه متن صريحى كه بگويد حزب بد است يا خوب است و آنقدر ثواب دارد يا گناه دارد نداريم والا در كلمات اميرالمؤمنين از اين صريحتر هم داريم از اين . عليكم بالتواصل . ( 10 )