- امامت جامعه يك نهاد تازه است امامت يك چيز قراردادى نيست كه من بيايم بگويم كه فلانى امام باشد فلانى نباشد . يعنى حالا آن كسى كه راه بهتر بلد است . آن كسى كه در مقابله با خطرها شجاعت بيشترى دارد . آن كسى كه زودتر از همه خفتگان قافله در سحرگاه بيدار مى شود و ديرتر از همه در شامگاه مى خوابد . آن كسى كه ترديدها را تبديل به قاطعيت مى كند تزلزلها را تبديل به صلابت و قدرت مى كند آن كسى كه هيچ لحظه اى از تصميم بر حركت منحرف نمى شود آن كسى كه بر سر دوراهى ها در سر چند راهيها خوب احساس مى كند كه فلان راه را بايد انتخاب كرد و به تجربه نشان مى دهد كه هميشه راه موفق و درست را انتخاب مى كند و خلاصه آن كسى كه كاروان احساس مى كند كه وجود او و حضور او در اين پويندگى در اين شتابندگى در اين كاميابى موثر هست بطور طبيعى رهبر اوست . ( 4 ) - در همه زمانها اگر جامعه اسلامى بخواهد متحول باشد بخواهد پويا باشد بخواهد مبارزه كند بخواهد اسلامى بشود و اگر اسلامى هست 2 - پاسدار اسلام - شماره 9 - شهريور 61 - 3 حكومت در اسلام - ج 2 - صفحه 145 4 - اسلامى بماند احتياج به امامت دارد . البته امامت كه مى گويم منهاى معصوميت . عصمت مخصوص ائمه دوازده گانه است . از ميان امامان و آن هم به دلائل و جهات خاصى كه ايجاب مى كرده و در دورانهاى اول اسلام آن كسانى رهبرى جامعه را بعهده داشته باشند كه هيچگونه گمان و خطايى در آنها نباشد . اما بعد از آنى كه كاروان اسلام پيش رفت افكار اسلام جا افتاد اسلام توانست جاى خود را در مغزها و در ذهنها و در جو تاريخ باز كند بعد از آنى كه انسانها آن رشد را پيدا كردند كه اگر اسلام را بدستشان بدهى و رويش فكر كنند و كار كنند بتوانند آن را بفهمند بعد از آنى كه اسلام آن بساط گسترده خودش را در جهان بوجود آورد آن وقت امامت نياز هست