قبسات النور نسخه متنی

اين همان خط روشن حكومت اسلامى است كه هرگز خوشنودى عامه مردم را با ناخشنودى بعضى از مردم و طبقات ممتازه و ويژه نبايد معادل دانست بگذار ناراضى باشند . عمده اينست كه عامه ملت آنهائى كه . . . راضى باشند آنها هستند كه اين حكومت متكفل اداره امور آنهاست . ( 21 ) - زندگى شخصى اميرالمؤمنين ( ع ) جزو سخت ترين زندگى ها است . وقتى از او سؤال ميكنند شما كه بما ميگوئيد زندگى خود را با رياضت همراه نكنيم چرا خودتان اينطور رياضت ميكشيد مى فرمايد كه من حاكم اسلامى هستم خداى متعال از حاكمان اسلامى و زمامداران مردم خواسته كه سطح زندگى خود را به باندازه اى برسانند تا اينكه فقير از اينكه فقير است احساس ضعف احساس فريب خوردگى نكند براى او ناگوار نباشد ببيند كه حاكمى كه بر او و بر همه مردم حكومت ميكند از لحاظ وضع زندگى شبيه به خود او و نزديك به خود اوست . ( 22 ) - قاطعيت در حفظ اصول و عدالت اجتماعى در اسلام به اين وضع در ميايد اين يك نمونه است ( داستان عقيل ) كه همانطوريكه گفتم معاويه را كه با على ( ع ) جنگيده بود و دشمن على بود كه گريه آورد و چشمانش پر از اشك شد و نسبت به على ( ع ) اظهار خضوع كرد . ( 23 ) 20 - همان مدرك - صفحه 69 . - 21 حكومت در اسلام - ج 1 - صفحه 43 - 42 22 - همان مدرك - صفحه 104 - 103 - 23 حكومت در اسلام - ج 2 - صفحه 71 - پرسيدن - حسابرسى كردن و ملاحظه كار كارگزاران حكومت را كردن يك واجب و وظيفه اوليائى امور است لذا حضرت نوشتند كه براى من بنويس ببينم حساب و كتاب چيست ( خطاب به عبدالله بن عباس ( 24 ) - اميرالمؤمنين ( ع ) به يكى از استانداران خود بنام عثمان بن حنيف توبيخ نامه مينويسد و ميفرستد براى اينكه در يك ميهمانى كه فقرا در آن حاضر نبودند و تنها اغنيا در آن جمع بودند حضور يافته است در اين نامه اميرمؤمنان ميفرمايد : بلغنى انك دعيت الى خود همين يك جرم بنظر اميرالمؤمنين است كه يك خدمتگزار در موضع گيريهاى خود از مردم مستمند دور بماند و خود را به اغنيا و ثروتمندان كه يك اقليتى در جامعه هستند نزديك كند . ( 25 ) - اميرالمؤمنين وقتى به حكومت ميرسد اول كارى كه مى كند استانداران و حكام را جابجا مى كند و همه گرفتارى على عليه السلام در دوران حكومتش همين است . . . على عليه السلام هم فرمود : لولا التقى لكنت ادهى العرب از همه عرب من هوشيارتر و تيزهوش تر بودم و هستم و مى توانستم داهيانه عمل كنم اگر تقوا نبود . تقوا يعنى چه ؟ يعنى مراعات امر و نهى خدا . يعنى پايبندى به مكتب يعنى پاى بندى به اصول . در حكومت اسلامى پاى بندى به اصول كليد حل همه مسائل است . ( 26 ) - وقتى مصر مورد تهاجم مهاجمينى از طرف شام قرار گرفته بود اميرالمؤمنين احساس كردند كه بايد استاندار مصر يعنى محمد بن ابى بكر را كه از ياران و نزديكان و شاگردان مخصوص اميرالمؤمنين است بردارند و اين كار را به يك انسان نيرومندترى بدهند و آن آدم نيرومندتر مالك اشتر بود . . . - 24 حكومت در اسلام - ج 2 - صفحه 62 - 25 حكومت در اسلام - ج 1 - صفحه 110 26 - امامت - سخنرانى اما به صرف اينكه مالك اشتر داراى صلاحيت بيشترى بود موجب آن شد كه اميرالمؤمنين محمد بن ابى بكر را بردارد و مالك اشتر را بگذارد . ( 27 ) - دستگاه قضاوت اسلامى اميرالمؤمنين را هم به قضاوت مى خواهد و او را هم محاكمه مى كند از او هم دليل مى خواهد ادعاى اميرالمؤمنين را هم بدون بينه شرعى قبول نمى كند . ( 28 ) - اميرالمؤمنين ( ع ) آن انسان عادلى است كه نسبت به همه مردم نسبت به زن و مرد كوچك و بزرگ آنچنان رفتار مى كرد كه همه نسبت به او در مقابل او اين گستاخى و اين جرأت را داشتند كه با او حرف بزنند . ( 29 ) - شما ببينيد وقتى اميرالمؤمنين ( ع ) مى آيد در بازار كوفه با شلاق يعنى چه ؟ يعنى بازار وجود دارد شلاق هم وجود دارد و اقتصاد اسلامى اين است . ( 30 )