امير مؤمنان در نهج البلاغه درخطبه قاصعه بيانى بس لطيف و شيرين درباره كبر و خودخواهى شيطان دارد كه ذيلاً به مناسبت بحث جمله هايى از آن را در اين جا مى آوريم:(… فعدوُّ اللّهِ إمامُ المتعصِّبِينَ و سَلَفُ المستكبرِينَ الذي وضعَ اساسَ العصَبِيَّـةِ ونازعَ اللّهَ رِداءَ الجبريَّةِ وادَّرعَ لباسَ التَعزُّزِ وَخَلَعَ قِناعَ التَذَلُّلِ ;او پيشواى متعصبان و فرد ديرينه كبرورزان است. او نخستين فردى است كه اساس عصبيت را پايه گذارى نمود و با كبريايى خدا كه به او اختصاص دارد به نزاع برخاست و لباس عزت و سربلندى (كه لباس او نبود) بر تن كرد و لباس تسليم و بندگى در برابر خدا را دور افكند).اميرمؤمنان سپس يادآورى مى كند كه يك لحظه كبر مايه تباهى اعمال و عبادت شش هزار ساله او گرديد در صورتى كه معلوم نيست اين سالها از سالهاى دنياست يا از سالهاى آخرت است كه هر روزى از آن معادل هزار سال است; قرآن نيز مى فرمايد:(وَإنَّ يَوماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ ;هر روزى در آخرت معادل هزارسال اين جهان است).از اين بيان روشن مى گردد كه چرا خداوند نخستين صفات بندگان رحمان را تواضع و فروتنى مى داند زيرا گذشته از اين كه كبر نخستين لغزشگاه انسان است نكته ديگرى نيز در كار است كه به آن اشاره مى شود.تضاد