73. وَالَّذينَ إِذ§ا ذُكِّرُوا بِآيِاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهِا صُمّـاً وَ عُمْيِاناً;افرادى كه به آيه هاى خداى خود يادآورى شدند كر و كور بر آن نمى افتند (گوش و چشم بسته از آن نمى گذرند).تفكر و انديشه نيمى از شخصيت انسان را تشكيل مى دهد همچنان كه احساسات و غرايز تشكيل دهنده نيم ديگر از شخصيت اوست. از ديدگاه يك فيلسوف كه با انديشه انسان و رشد فكرى و پرورش نيروى استدلال او سروكار دارد تفكر و انديشه تشكيل دهنده تمام شخصيت اوست; از اين جهت پيوسته انسان را با جمله زير معرفى مى كند: (الإنسانُ حيوانٌ ناطقٌ).در اين جا بحث در اين نيست كه آيا تفكر و انديشه سازنده تمام منش يك انسان است به طورى كه غرايز و تمايلات نفسانى در شخصيت انسان كم فروغ مى باشند يا اين كه دخالت غرايز و امور نفسانى در شخصيت و منش انسان كمتر ازدخالت تفكر نيست ولى در هر حال چيزى كه جملگى برآنند اين است كه تفكر و انديشه درجداسازى اين جاندار از ديگر جانداران و بالا بردن مقام و موقعيت او در جهان سهم بسيار به سزايى دارد و پيامبر گرامى در اين باره مى فرمايد: (قوامُ المرءِ بعقلِهِ; تكيه بشر به عقل اوست).نيروى تفكر با جسم و بدن انسان همراه و همزاد است و با تكامل آن روى به تكامل مى گذارد. گاهى سن واقعى انسان با سن روانى و فكرى او به طور يكسان پيش مى رود ولى گاهى روى عللى ميان اين دو سن