قرآن نه تنها ما را به تفكر و تدبر دعوت مى كند بلكه خود با طرح نمونه هايى راه وروش پرورش فكر انسانى را مى آموزد; اينك به عنوان نمونه:(اَفَرَأَيْتُمْ مِا تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخِالِقُونَ ).(أَفَرَأَيْتُمْ مِا تَحْرُثُونَ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ).(أفَرَأَيْتُمُ الْمِاءَ الَّذِى تَشْرَبُونَ أَأَنْتُمْ أنْزَلْتُمُوهُ مِنَ المُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ).(أفَرَأَيْتُمُ النّارَ الَّتِى تُورُونَ أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهِا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ).دقت در اين موارد مرغ انديشه انسان را در افقهاى بسيار دور و بلندى به پرواز در آورده و پس از كنجكاوى كامل به طور قطع مى گويد: جهان هستى بسان سكه دو رويه است كه رويه آن عوامل طبيعى و علل مادى است كه در پيدايش پديده هاى مادى چاره اى از آنها نيست ولى رويه ديگر اين جهان خدا و علل مافوق طبيعت است كه جهان خروشان هستى پرتوى از فروغ روى اوست.در پايان نكته اى را يادآور مى شويم:ييكى از آثار اعتقاد به خدا و اين كه جهان آفرينش زير نظر يك عقل بزرگ و طراح دانا و توانايى آفريده شده است اين است كه بشر را براى كشف نظامات و قوانين پيچيده جهان تحريك مى نمايد زيرا مى داند كه مصنوع مبدأ دانا و توانا از يك نظامى بزرگ برخوردار خواهد بود در حالى كه در فكر ماديگرى و انديشه اين كه جهان مصنوع تصادف كوروكر است چنين خاصيتى و اثرى وجود ندارد و ما مشروح اين قسمت را در كتاب (راه خداشناسى) آورده ايم. با مراجعه به بخش (چرا درباره خدا و مذهب به بحث و تحقيق بپردازيم) مى