حیات پس از مرگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حیات پس از مرگ - نسخه متنی

علی محمّد اسدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به شوخى رو به قبرى كرد و گفت: اى صاحب قبر! در اين روز عيد به ديدار تو آمديم؛ از ما پذيرايى نمىكنى؟

ندايى برخاست كه هفته ديگر همه ميهمان من هستيد!

همگى شگفت‏زده شديم و گمان برديم كه تا هفته آينده بيشتر زنده نيستيم. به سروسامان دادن كارهاى خود پرداختيم؛ امّا در روز موعود از مرگ خبرى نشد. با هم به سر همان قبر رفتيم؛ گفتيم: شايد منظور چيزى غير از مردن بوده است.

يكى از ما گفت: اى صاحب قبر! به وعده خود وفا كن. صدايى آمد: بفرماييد! ناگهان، باغى در نهايت طروات و صفا، درختان سر به فلك كشيده، انواع ميوه‏ها، نهرهاى جارى و مرغان خوش الحان، نمايان گشت!

در وسط باغ به عمارت با شكوهى رسيديم كه شخصى در نهايت زيبايى آنجا نشسته و جمعى ماهرو، كمر خدمت او به ميان بسته؛ چون ما را ديد، از جا برخاست و خوش آمد گفت و از اينكه هفته گذشته مجاز به پذيرايى نبود، پوزش خواست.

پس از ساعتى كه با طعامها و شربتهاى گواراى آن سامان از ما پذيرايى شد، تا بيرون باغ بدرقه‏مان كرد.

پدرم در هنگام خداحافظى از او پرسيد: شما كيستى كه از چنين دستگاه گسترده‏اى بهره‏مندى؟

فرمود: من كاسب فلان محله هستم و به دو سبب بدين مقام دست يافتم: هرگز در كسبم كم‏فروشى نكردم و ديگر هيچگاه نماز اول

وقت را ترك نگفتم».(1)

(1). «خزائن»، ملا احمد نراقى، [به نقلِ «معاد»، ص35 ـ 36].

/ 209