12) شخصيّت جذاب - کرامات العلویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات العلویه - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

12) شخصيّت جذاب

استاد فؤاد افرام بستانى مسيحى، استاد ادبيات عربى در بيروت در كتاب على بن ابيطالب مىنويسد:

على بن ابيطالب عليه السلام داراى شخصيت جذابى است كه مورخان و دانشمندان در پيرامون آن قلمفرسائى نموده اند. و عقول نقادان و اشخاص فكور در فهم اين شخصيت كوشش كرده اند و سالكان و زاهدان به هدايت او راه پيموده اند و بسيارى از ادباء در زير پرچم آن حضرت قد افراشته اند. و اختلاف آراء و نظريات متباين در صدها سال براى افزونى ظهور مقام بلند و عقل نيرومند او بوجود آمده.

شگفتا عظمت اين مرد بزرگ تا چه حد است و علو مقام اين مجسمه ادب تا چه پايه است

على عليه السلام داراى روح بزرگ و اخلاص شديد و ايمان قوى بود.

على عليه السلام در هموار ساختن راه اسلام كه دين جديدى بود و خوشنود كردن پيغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم پسر عمويش خود را مىگداخت. در آن موقع كه پيغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم ناچار شد به مدينه فرار كند، على عليه السلام بجاى آن حضرت قرار گرفت و به خود كوچكترين هراسى راه نداد.

على عليه السلام نيمى از عمر خود را در مبارزه با بت پرستان و مشركان بسر برد و بقيه را در احتياجات و اعتراضات صرف كرد و با مردان و يارانى انيس و جليس شد كه اغلب آنها معنى اخلاص را نمى فهميدند.

على عليه السلام در آن هنگام كه ديد نتيجه زحماتش مانند ذرات متلاشى شده دست به گريبان شد و در صلاحيت بشر براى اصلاح شك كرد و وقتى ديد حق را نفهميده. به رايگان از دست مىدهند حيات و زندگى را ملامت نمود.

حكمت نزد پسر ابوطالب پرمعنى و زيبا است عقل بى درنگ و خالص و بى نشان او حكمت را گرفته و در بوته انديشه خود فرو گداخت سپس بصورتى چنان زيبا نشان داد كه هستى را به اهتزاز در آورد.

پس على عليه السلام بيش از هر كس حكيم است، او در تمام مواعظ و خطبه هاى خود فيلسوفى بى مانند است.




  • دنياى بدون مهر على محورى نداشت
    از خلقت جهان هدف او بود ورنه حق
    پيغمبرى كه بود بحق ياور خداى
    ذات خدا به محكمه عدل داورى
    گر او نبود تارك مردان روزگار
    گر او نبود سفره بيچارگان دهر
    دلسوز و يار و مونس و نان آورى نداشت



  • بى حب او سفينه دين لنگرى نداشت
    از بودن جهان هدف ديگرى نداشت
    غير از على بحق خدا ياورى نداشت
    عادلتر از على بجهان داورى نداشت
    در قدر و جاه و مرتبه تاج سرى نداشت
    دلسوز و يار و مونس و نان آورى نداشت
    دلسوز و يار و مونس و نان آورى نداشت



/ 132