12) اى دست خدا - کرامات العلویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات العلویه - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

12) اى دست خدا

كار و شاعر مسيحى معاصر مىگويد:

سلام بر تو اى پرچم دار حقانيت انكار ناپذير حق،

اى يكپارچه ترين مردان قرون ديرين

اى دست خدا

دست آسمان

دست زمين...

سلام بر تو اى اميرالمؤمنين

اى انسان فناناپذير، انسان جاودانى، تو اى على اى مرد تكرار ناپذير تاريخ

تو شمشير برهنه بر دست در وحشى ترين ادوار تاريخ زندگى، بخاطر نجات بشر از چنگ ظلمت، بخاطر رهائى بندگان گمنام و بيگناه خدا از سيه چال زندگى، متين و مطمئن و سرافراز سينه بازت را پناهگاه قلب محبت پرور نغمه پردازت را طپش به طپش به پاى حقيقت ريختى.

شبها خودت را بخاطر راحت خواب درماندگان با بيدارى هاى پايان ناپذير به هم آميختى...

صميمانه استدعا مىكنم، اى شاه مردان، پذيرا باش.

درود بى پايان يكى از بندگان مسيح را كه در مقابل عظمت روح تو زانو به زمين زده است. من به همان مسيح كه مىپرستم سوگند، مطمئنم كه اگر مسيح زنده بود با كمال صميميت همراه من بر شرافت يكپارچه تو، به عدم نيازت به فكر آفريننده و سپهر پروازت درود مىفرستاد.




  • همه با شور و نوا ذكر على ميگوئيم
    حيف نبود كه نجوئيم بدل جاى ورا
    اين همه شور و نوا كز تو بپا مىبينم
    در دلم مهر تو و در نظرم روى تو هست
    نام تو ورد زبانم همه جا در شب و روز
    هر كه شد عاشق ديدار رخ دلبر خويش
    بلكه از جان گذرد يا گذرد از سر خويش



  • راه عشقيست كه با ديده تر مىپوئيم
    يا نپوئيم زنو منزل و ماءواى ورا
    هر چه بينم همه در كار خدا مىبينم
    هر كجا سر برهت مىسپرم كوى تو هست
    غم تو هر چه بود دل برهش در تب سوز
    بلكه از جان گذرد يا گذرد از سر خويش
    بلكه از جان گذرد يا گذرد از سر خويش



/ 132