2) شيخ مفيد - کرامات العلویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات العلویه - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2) شيخ مفيد

محمد بن محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد، از علماى برجسته و فقهاء و متكلمين بزرگ و از زهّاد و وارستگان كم نظير شيعه مىباشد كه سنى و شيعه او را به علم و كمال قبول داشتند، وى بسال سيصد وسى و شش هجرى قمرى يازدهم ذيقعده متولد و در سال چهارصد و سيزده درسن هفتاد و شش سالگى از دنيا رفت. جنازه او را هشتاد هزار نفر تشييع كردند و در حرم كاظمين به خاك سپردند، وى از نوابغ تاريخ است كه بيش از دويست كتاب تاءليف نموده و اهل تسنن او را از بزرگترين علماى شيعه مىدانستند. از حكايات مربوط به اين نابغه بزرگ اين است كه:

روزى قاضى عبدالجبّار در بغداد در مجلس خود بود و بسيارى از علماى بزرگ شيعه و سنّى در آن مجلس حضور داشتند، در اين هنگام شيخ مفيد وارد مجلس شد و در پائين مجلس نشست و پس از مدتى به قاضى رو كرد و گفت: من از تو در حضور علماء سؤالى دارم

قاضى گفت بپرس.

شيخ مفيد فرمود: شما در مورداين حديث چه مىگوئيد كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در غدير فرمود: مَنْ كُنْتُ مولاه فعلّىٌ مولاه كسى كه من رهبر او هستم پس على عليه السلام رهبر اوست. آيا اين حديث، مسلم و صحيح است كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در روز غدير فرموده است

قاضى گفت آرى، حديث صحيح مىباشد.

شيخ مفيد فرمود: منظور از كلمه مولى چيست

قاضى گفت: مولى به معنى اولى و بهتر است.

شيخ مفيد فرمود: پس اين اختلاف و خصومت بين شيعه و سنّى چيست (با اينكه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم على عليه السلام را بهتر از ديگران معرفى نموده است).

قاضى گفت: اين حديث، روايت است، ولى خلافت ابوبكر دِرايت (و از روى اجتهاد و درك) مىباشد، و انسان عادل روايت را همتاى درايت قرار نمى دهد (يعنى درايت مقدّم است) شيخ مفيد فرمود: شما درباره اين فرمايشات پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم چه مىگوئيد كه به على عليه السلام فرمود: حَرْبُك حَرْبى وَسلمُكَ سِلْمىِ (جنگ تو جنگ من است، و صلح تو صلح من است).

قاضى گفت: اين گفتار براساس حديث صحيح است.

شيخ مفيد فرمود: نظر شما درباره اصحاب جمل (كه به جنگ على عليه السلام آمدند مانند طلحه و زبير و...) چيست

قاضى گفت: اى برادر آنها توبه كردند.

شيخ مفيد فرمود: اى قاضى جنگ آنها دِرايت و (حتمى) بوده است ولى توبه كردن آنها روايت شده است و تو در مورد حديث غدير گفتى روايت معادل درايت نيست (و درايت مقدم مىباشد).

قاضى از پاسخ به شيخ مفيد عاجز و در مانده شد، سر در گريبان فرو برد و سپس گفت تو كيستى

شيخ مفيد جواب داد من خدمتگذار تو محمد بن محمد بن نعمان حارثى هستم. قاضى از مسند قضاوت برخاست و دست شيخ مفيد را گرفت و بر آن مسند نشانيد و گفت: اَنْتَ المفيدُ حقا براستى كه توانسان مفيد (و سود بخشى) هستى.

چهره هاى علماى بزرگ مجلس درهم كشيده شد، وقتى قاضى ناراحتى آنها را دريافت به آنها رو كرد و گفت: اى علماء اين مرد (شيخ مفيد) مرا مجاب كرد و در پاسخ او عاجز شدم، اگر كسى از شما قادر به جواب او هست، اعلام كند تا او را بر مسند بنشانم و شيخ مفيد به جاى خود بنشيند، هيچ كس جواب نداد و اين موضوع شايع گرديد و علت نام گذارى او به مفيد از همين جا سر چشمه گرفت.

يك روز شيخ مفيد ايستاده بود ديد گربه اى روى تشك الاغ سيد علم الهدى (كه يكى از شاگردان اين بزرگوار است) را نجس كرده، شيخ مفيد ايستاد تا سيد آمد سوار الاغ شود، فرمود: من چنين ديدم و تشك شما نجس است. سيد مرتضى فرمود براى من پاك است شيخ فرمود: خودم ديدم.

سيد فرمود: بسيار خوب، امّا بقول شما تنهائى براى من نجس نمى شود، نامه اى نوشته انداختند داخل ضريح حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام جواب در آن نامه آمد كه نوشته بود.

«اَلْقُول قُول وَلَدى وَالشَّيخ مُعْتَمدى».

يعنى گفته پسرم از نظر قانون اسلام درست و صحيح است اما قول شيخ هم مورد اطمينان و تائيد من است.

سيد مرتضى (علم الهدى) بشيخ فرمود: بسيار خوب قول شما و قول آقا اميرالمؤمنين على عليه السلام دو قول است حالا نجس مىشود.




  • على اى شاهكار آفرينش
    على اى شهسوار عشقبازان
    على اى دستگير مستمندان
    على اى مظهر لطف خدائى
    على اى قبله گاه شاه و درويش
    على اى عرش حق رازيب و زيور
    على اى منبع جود و كرامت
    على اى شافع روز قيامت



  • على اى گوهر درياى بينش
    على اى سرفراز سرفرازان
    على اى غمگين دردمندان
    تجلى گاه نور كبريائى
    على اى مرحم زخم دل ريش
    على اى آگه از هر جان مضطر
    على اى شافع روز قيامت
    على اى شافع روز قيامت



/ 132