بيان:
ظاهراً نثار كردن زيور آلات و ياقوت و غيره نيز مثل عقد اخوت ميان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام، و مثل اصل ازدواج بين على و فاطمه عليهماالسلام و شهادت ملائكه مقرب كه در بيان روايت سوم گذشت، در خلقت نورى او واقع شده است، كه عبارت «فاخذوا منها ما لايعلمون» شاهد بر اين بيان مى باشد. اما اينكه چگونه ميوه ى درخت بهشتى، حليه ها و زيور آلات و ياقوت و غيره است، و منظور از حليه ها و ياقوت و غيره چيست؟ بايد توجه داشت كه اين تعبير به جهت فهم ما و متناسب با عالم ماده است، لذا شايد حضرتش با اين تعبير خواسته با اشاره به ظرافت و پر ارزش بودن حليه ها و ياقوت و غيره كه مناسب با عالم و خلقت نورى آنهاست، پرده از ظرافت و ارزشمندى مهريه فاطمه زهرا عليهاالسلام در آن عوالم بردارد.حديث پنجم:
مروزى از موسى بن جعفر، از پدر بزرگوارش، از جد گرامى اش عليهم السلام آورده كه جابر بن عبدالله گفت: چون رسول الله صلى الله عليه و آله فاطمه را به عقد على درآورد، عده اى از قريش خدمتش رسيده و عرض كردند: شما با مهريه مختصرى دخترت را به ازدواج على درآورديد. حضرت فرمود: من به ازدواج على درنياوردم ، «ولكن الله- عز و جل- زوجه ليله اسرى بى عند سدرة المنتهى...» [بحارالانوار، ج 43، ص 104، روايت 15.] - بلكه خداوند- عزوجل- آن شبى كه به معراج برده شدم، نزد سدرة المنتهى اين ازدواج را واقع ساخت.بيان:
انتساب مستقيم امر ازدواج على و فاطمه عليهماالسلام به پروردگار، اشاره به عظمت اين دو بزرگوار دارد، همان گونه كه در آيات قبض روح، خداوند در جايى قبض را به خود نسبت داده و مى فرمايد: (الله يتوفى الانفس حين موتها.) [زمر: 42.] - خداوند، هنگام مرگ ارواح را قبض مى كند. و در جاى ديگر اين امر را به ملك الموت نسبت داده و مى فرمايد: (قل: يتوفاكم ملك الموت...) [سجده: 11.] - بگو، فرشته مرگ (جانها و ارواح) شما را قبض مى كند... و در جايى به ياوران ملك الموت نسبت داده و مى فرمايد: (حتى اذا جائتهم رسلنا يتوفونهم...) [اعراف: 37.] - تا هنگامى كه فرستادگان ما به سوى آنها مى آيند و (جانها و ارواح) آنها را قبض مى كنند... در واقع بنا به نص كتاب و سنت و شهود، خداوند با همه موجودات، و بلكه محيط بر همه اشياء است، و هيچ امرى واقع نمى شود مگر بالله. ازدواج اين دو بزرگوار نيز يكى از اين امور و از همين قبيل است، لذا اگر خداوند كارى را مستقيما به خود نسبت دهد، به جهت عظمت آن است. و يا به تعبير بالاتر بايد گفت: حق تعالى با بندگان خاص خود و آنان كه جز خدا نمى بينند، اين گونه سخن مى گويد.حديث ششم:
ابان بن تغلب مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «انما انا بشر مثلكم اتزوج فيكم و ازوجكم، الا فاطمه، فان تزويجها نزل من السماء.» [بحارالانوار، ج 43، ص 144، روايت 47.] - من بشرى مثل شما هستم، ميان شما ازدواج مى كنم و به شما زن مى دهم، مگر فاطمه كه تزويج وى از آسمان نازل شده است.بيان:
اين بود قسمتى از احاديث درباره ى ازدواج آن بانوى بزرگ كه باز بيانگر عظمت معنوى اوست. البته روايات فراوان و مفصلى در اين باب وارد شده كه ما به خاطر اختصار تنها به چند روايت مذكور اكتفا نموديم.فضيلت اميرالمومنين على بن ابى طالب شوهر فاطمه زهرا
هر چند سخن گفتن از فضيلت اميرالمومنين عليه السلام رساله خواهد و از توان جز معصوم خارج است، ولى به ناچار به لحاظ مناسبت موضوع رساله كه درباره فضائل فاطمه ى زهرا عليهاالسلام است، مختصرى از فضائل همسر بزرگوار او را ذكر مى كنيم، تا شاهدى ديگر بر عظمت معنوى فاطمه عليهاالسلام باشد، كه بايد همسر چنين شخصيتى باشد.حديث اول:
در كتاب الفردوس آمده است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «لولا على، لم يكن لفاطمة كفو.» [بحارالانوار، ج 43، ص 145، روايت 49.] - اگر على نبود، براى فاطمه كفو و همتايى نبود.حديث دوم:
رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به فاطمه عليهاالسلام فرمود: «ان الله اطلع الى الارض اطلاعه، فاختار منها رجلين: احدهما ابوك، و الاخر بعلك.» [بحارالانوار، ج 43، ص 139، از روايت 35.] - خداوند، عنايت خاص و اشرافى به زمين نمود و دو مرد را برگزيد: يكى پدرت، و ديگرى شوهرت.حديث سوم:
ابن عباس مى گويد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداوند- تبارك و تعالى- از بالاى آسمانهاى هفتگانه اش ميان من و على بن ابى طالب عقد اخوت بست،و دخترم را به ازدواج او درآورد. تا اينكه مى فرمايد: «و جعله لى وصيا و خليفه، فعلى مني و انا منه، محبه محبي و مبغضه مبغضى، و ان الملائكه للتقرب الى الله بمحبته.» [بحارالانوار، ج 43، ص 98، روايت 9.] - و او را وصى و جانشين من قرار داد، لذا على از من و من از اويم، دوستدار او دوستدار من، و دشمن او دشمن من است، و ملائكه به وسيله محبت او به خدا نزديكى مى جويند.بيان:
جمله «على منى و انا منه» اشاره به منزلت نورانيت و ولايت اين دو بزرگوار است.حديث چهارم:
در حديثى از امام صادق عليه السلام منقول است كه: خداوند متعال به رسولش وحى فرمود: «قل لفاطمه: لا تعصى عليا، فانه ان غضب، غضبت لغضبه.» [بحارالانوار، ج 43، ص 106.] - به فاطمه بگو: از على نافرمانى مكن، زيرا اگر على غضب كند، من به خاطر خشم و غضب او، خشمگين مى شوم.حديث پنجم:
در روايتى آمده است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به فاطمه عليهاالسلام فرمود: «يا فاطمه، ان الله اعطانى فى على سبع خصال، هو اول من ينشق عنه القبر معى، و هو اول من يقف معى على الصراء فيقول للنار: خذى ذا و ذرى ذا، و اول من يكسى اذا كسيت، و اول من يقف معي على يمين العرش، و اول من يقرع معي باب الجنة، و اول من يسكن معى عليين، و اول من يشرب معى من الرحيق المختوم (ختامه مشك، و فى ذلك فليتنافس المتنافسون.) [بحارالانوار، ج 43، ص 100، از حديث 11 و دو آيه ى 25 و 26 سوره ى مطففين مى باشد.] - اى فاطمه، خداوند على را با من در هفت خصلت همانند قرار داد: 1- او اولين كسى است كه با من قبر او شكافته شده و از قبر خارج مى گردد. 2- او اولين كسى است كه با من بر صراط مى ايستد و به آتش جهنم مى گويد: اين را بگير و آن را رها كن. 3- او اولين كسى است كه بعد از من (لباس كرامت) پوشانده مى شود. 4- او اولين كسى است كه با من در طرف راست عرش الهى مى ايستد. 5- او اولين كسى است كه با من در بهشت را مى كوبد. 6- او اولين كسى است كه با من ساكن عليين (و بالاترين جايگاه بهشت) مى شود. 7- او اولين كسى است كه با من از شراب مهمور مى نوشد، كه «مهر آن مشك است، و رغبت كنندگان بايد براى تحصيل آن از همديگر سبقت گيرند.»بيان:
بيانات هفتگانه اين حديث، جز قسمت چهارم «و اول من يقف معي على يمين العرش» نياز به توضيح ندارد و تنها اين جمله احتياج به بيان مختصرى دارد و آن اينكه: اولا: عرش الهى- همان گونه كه قبلا نيز اشاره شد- به تعبير حديث كافى [اصول كافى، ج 1، ص 131، روايت 2.]، «علم» و «قدرت» پروردگار، و يا چنانكه از قرآن شريف استفاده مى شود، مظاهر پروردگارند كه پياده شده و تجلى علم و قدرت الهى هستند. و قيامت نيز ظهور علم و قدرت و مظهرى از مظاهر پروردگار است. ثانيا: ظهور علم و قدرت و مظاهر الهى دو جهت دارند: جلالى و جمالى. كه جهت جلالى، همان ظهور غضب الهى است به صور مختلف، و جهت جمالى، همان صفت عفو و رحمت و بخشايش پروردگار است، كه از جهت جمالى به «يمين»، و از جهت جلالى به «يسار» تعبير مى شود. بنابراين گويا معناى فرمايش رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم در اين روايت اين است كه: من و على در يمين عرش قرار داريم و صفت عفو و رحمت پروردگار را پياده نموده و از گناهكاران شفاعت مى كنيم. اين بود پاره اى از رواياتى كه بر فضيلت على عليه السلام دلالت داشت چنانكه روايت اول و دوم از فصل سيزدهم نيز به فضيلت ديگر آن حضرت اشاره داشت. تعبير «لو لم اخلق عليا، لما كان لفاطمة ابنتك كفو على وجه الارض، آدم فمن دونه.» از روايت اول از همان فصل، اشاره به عظمت شخصيت معنوى آن دو بزرگوار-حتى بر انبياى گذشته- دارد، و نيز بيانگر آن است كه معنويت فاطمه عليهاالسلام در حدى است كه كسى جز شخصيت معنوى حضرت على عليه السلام لياقت همسرى با وى را ندارد. توضيح آن كه: اميرالمومنين عليه السلام هر چند نبى نيست، ولى به حساب وصايت و وراثت از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، مقام ولايت و تمام جهات معنوى آن بزرگوار صلى الله عليه و آله و سلم را داراست و لذا از تمام انبياى گذشته عليهم السلام حتى از حضرت ابراهيم عليه السلام برترمى باشد. و فاطمه ى زهرا عليهاالسلام نيز غير از جهات انتصابى (نبوت و وصايت) تمام كمالات معنوى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام را دارا مى باشد (چنانكه مجموع روايات اين رساله از آن جمله تعبير «خلقها من نور عظمته...» در روايت چهارم فصل دوازدهم بيانگر آن است). به لحاظ جهات فوق، فاطمه ى زهرا عليهاالسلام از انبياى گذشته «آدم فمن دونه» بالاتر، و كفو و در رديف اميرالمومنين عليه السلام به حساب مى آيد.
چگونگى ازدواج فاطمه ى زهرا و على
حديث اول:
جابر بن سمره مى گويد: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل به من گفت: «يا محمد، العلى الاعلى، يقرء عليك السلام... و زوج فاطمه عليا و امرنى، فكنت الخاطب، والله تعالى الولى...» [بحارالانوار، ج 43، ص 139.] - اى محمد، پروردگار بزرگ به تو سلام مى رساند... و فاطمه را به ازدواج على درآورد، و مرا امر نمود كه اين كار را بكنم، لذا من خطبه عقد را خواندم و خداوند متعال ولى و سرپرست بود...حديث دوم:
در قسمتى از حديث طولانى ام ايمن از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرموده«و عقد جبرئيل و ميكائيل فى السماء نكاح على و فاطمه، فكان جبرئيل المتكلم عن على، و ميكائيل الراد عنى.» [بحارالانوار، ج 43، ص 109.] - عقد ازدواج على و فاطمه را جبرئيل و ميكائيل در آسمان بستند، جبرئيل از جانب على سخن مى گفت و ميكائيل از جانب من پاسخ مى داد.