كلمات رسول اكرم درباره ى فاطمه ى زهرا - جلوه نور: پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه نور: پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

علی سعادت پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حديث چهارم:

سفيان بن عيينه مى گويد: امام جعفر صادق عليه السلام درباره ى آيه ى شريفه ى

(مرج البحرين يلتقيان) [الرحمن: 19- در آيه بعدى مى فرمايد: (بينهما برزخ لايبغيان): (ميان آن دو، حايلى است كه بر همديگر طغيان و تجاوز نكرده، و از حد خود نمى گذرند.) بنابراين، تأويل امام باقر عليه السلام بر اساس دو آيه ى 19 و 20 مى باشد.]

- دو دريا را با هم درآميخت، در حالى كه با هم برخورد و تلاقى دارند.

فرمود:

«علي و فاطمة بحران عميقان، لا يبغي أحدهما على صاحبه...» [بحارالانوار، ج 43 ص 32.]

- على و فاطمه، دو درياى عميقى هستند كه هيچ يك بر ديگرى طغيان و تجاوز نكرده و از حد خود نمى گذرند.

حديث پنجم:

در حديث حمزة بن حمران، از امام صادق، از پدر بزرگوارش عليهماالسلام از جابر بن عبدالله انصارى آمده است: پير مردى از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تقاضا نمود كه احتياج وى را رفع نمايد، حضرت فرمود:

«ما اجد لك شيئا، ولكن الدال على الخير كفاعله، انطلق الى منزل من يحب الله و رسوله، و يحبه الله و رسوله، يوثر الله على نفسه، انطلق الى حجره فاطمة.»

- من نزد خود چيزى براى تو نمى يابم، ولى هر كه بر خيرى راهنمايى كند مثل انجام دهنده آن است، برو به سوى منزل كسى كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسول هم او را دوست دارند، كسى كه خدا را بر خود مقدم مى دارد، برو به خانه فاطمه.

در ادامه همين روايت آمده است كه رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود:

«ألا! و ازيدكم من فضلها: ان الله قد و كل بها رعيلا من الملائكة، يحفظونها من بين يديها و من خلفها و عن يمينها و عن شمالها، و هم معها فى حياتها و عند قبرها و عند موتها، يكثرون الصلاة عليها و على ابيها و بعلها و بنيها.» [بحارالانوار، ج 43، ص 56، روايت 50.]

- هان! بيشتر درباره ى فضيلت فاطمه براى شما بگويم: خداوند گروهى از ملائكه را گماشته است تا وى را از چهار جهت حفظ كنند، و آنان در حالت حيات و در قبر و هنگام مرگ با او هستند و بر او و پدر و شوهر و پسرانش بسيار درود مى فرستند (و يا نماز مى گذارند).

حديث ششم:

در حديث جابر بن يزيد جعفى از جابر بن عبدالله انصارى از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آمده است كه خداوند- تبارك و تعالى- فرمود:

«يا احمد، لولاك لما خلقت الافلاك، و لولا لا علي لما خلقتك، و لولا فاطمة لما خلقتكما.»

- اى احمد، اگر تو نبودى جهان و جهانيان را خلق نمى كردم، و اگر على نبود تو را نمى آفريدم، و اگر فاطمه نبود تو و على را خلق نمى كردم.

سپس جابر مى گويد: اين از اسرارى است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم امر فرمود از نااهلان كتمان شود. [جنة العاصمة، ص 168، به نقل از كشف اللئالى، با ذكر سند حديث.]

بيان:

آنچه اجمالا در رابطه با حل مشكل فهم اين روايت مى توان بيان كرد اين است كه : مسلما منظور، يك نحوه شرافت و افضليت على عليه السلام بر رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، و يا فاطمه عليهاالسلام بر آن دو بزرگوار نيست. (اگر چه ظاهراً چنين فهميده شود.)

بلكه (به طور احتمال) مى توان گفت: روايت در صدد بيان اين است كه اين انوار مقدسه، غرض غايى خلقت عالم، و مظهر تمام تجلى حضرتش سبحانه
بوده اند، چنان كه احاديثى كه انوار مقدسه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و على و فاطمه و يازده فرزندش عليهم السلام را نور واحد به حساب مى آورد، بر اين مطلب دلالت دارد. از جمله:

الف: در حديث نورانيت آمده است كه على عليه السلام فرمود:

«كنت انا و محمد نورا واحدا من نور الله- عز و جل- فامر الله- تبارك و تعالى- ذلك النور ان يشق، فقال للنصف: كن محمدا، و قال للنصف: كن عليّا...» [بحارالانوار، ج 26، ص 3، از روايت 1.]

- من و محمد، نور واحدى از نور خداوند- عزوجل- بوديم كه خداوند- تبارك و تعالى- به آن نور امر فرمود كه شكافته شود، به يك نصف فرمود: محمد شو. و به نصف ديگر فرمود: على شو...

ب: در حديثى آمده است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

«ان الله تعالى، خلقني و خلق عليا والحسن والحسين من نور قدسه...» [بحارالانوار، ج 36، ص 73، روايت 24.]

- خداى تعالى، من و على و حسن و حسين را از نور قدس خود خلق نمود...

ج: و نيز در حديث ديگرى، امام باقر عليه السلام به نقل از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

«ان الله خلق اربعة عشر نورا من نور عظمته قبل خلق آدم باربعة عشر الف عام، فهى ارواحنا.»

- خداوند چهارده هزار سال پيش از خلقت آدم، چهارده نور را از نور عظمت خود خلق نمود و آنها ارواح ما بودند.

به امام باقر عليه السلام عرض شد: يابن رسول الله، آنها را با اسامى شان بشماريد كه اين چهارده نور، چه كسانى بودند؟

فرمود:

«محمد و على و فاطمه والحسن والحسين و تسعه من ذريه الحسين و تاسعهم قائمهم،ثم عدهم باسمائهم...» [بحارالانوار، ج 25، ص 4، روايت 7- توضيح مختصر ديگر درباره ى اين حديث، در ذيل مطلب هفدهم از خاتمه آمده است.]

محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين كه نهمين آنها قائم آنهاست، سپس حضرتش آنها را با اسامى شان شمرد...

به بيان ديگر: عموم جمله ى اول «لولاك، لما خلقت الافلاك» شامل همه موجودات (ذى شعور و غير ذى شعور، جن و انس، و برجستگان و غير آنها) حتى انبيا و اوليا، از جمله على و فاطمه زهرا عليهاالسلام مى شود: و جمله ى دوم «لولا على،لما خلقتك» نيز شامل همه موجودات حتى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى گردد، و جمله سوم «لولا فاطمه، لما خلقتكما» نيز شامل همه موجودات، حتى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام مى شود، و در واقع مجموعا گويا مى خواهد بفرمايد: شما سه نفر غرض از خلقت همه موجودات، و هر كدام غرض براى خلقت ديگرى هستيد، چنان كه ظاهرا حديث نورانيت (حديث الف) شاهد بر اين بيان است، و اگر حديث (ب) و (ج) را ملاحظه كنيم، توسعه بيشترى استفاده كرده و پى مى بريم كه در واقع خداوند متعال، عالم را براى انوار مقدسه چهارده معصوم عليهم السلام آفريده است.

اما اينكه چرا اگر ايشان نبودند، هيچ موجودى خلق نمى شد؟ زيرا هيچ موجود مخلوقى نيست كه به ظهور كمال خود نظر نداشته باشد و تمام سعيش را براى مقصد غايى خود به كار نبندد (متوجه باشد يا نه، بيان كند يا نه)، حال چگونه مى شود خدايى كه خالق همه افلاك است، غايتى از خلقت نداشته و نخواهد كمال خود را ظهور دهد و تنها به خلقت نظر داشته و بخواهد قدرت نمايى كند؟! و ممكن است نظر به اين منزلت بزرگواران داشته باشد احاديثى كه روح
ششمى براى اين خانواده مى شمارد، كه حتى انبياى گذشته آن را نداشته اند، [بصائر الدرجات، جزء 9، باب 16، ص 455 و باب 17، ص 458، و باب 18، ص 460.] فاطمه عليهاالسلام هم كه مادر يازده امام است، و از انبياى گذشته افضل و در تمام مراحل (از خلقت نورى ايشان گرفته تا خلقت مادى) در رديف معصومين ديگر (غير از منصب نبوت و وصايت) بوده، بايد قاعدة اين منزلت را داشته باشد، چنانكه در بعضى از آن احاديث آمده است:

«و هو معنا اهل البيت.» [بصائر الدرجات، جزء 9، باب 18، حديث 5 و 6، ص 461- و فاطمه ى زهرا عليهاالسلام مسلم يكى از اهل بيت عليهم السلام مى باشد.]

- و آن روح با ما اهل البيت هست.

حديث هفتم:

در قسمتى از حديث عمر بن هارون، از امام صادق، از پدران بزرگوارش، از على عليهم السلام در جريان ازدواج على با فاطمه عليهماالسلام منقول است كه حضرت حق فرمود: هان، اى ملائكه من، و اى ساكنين بهشت من، به على بن ابى طالب، محبوب محمد، و فاطمه، دختر محمد، مبارك باد بگوييد كه من بر آنان مبارك گردانيدم ، «ألا، إني قد زوجت أحب النساء الى من احب الرجال الى بعد النبيين و المرسلين.» [بحارالانوار، ج 43، ص 102، از روايت 12.]

- آگا باشيد، كه من بهترين زنان نزد خود را به ازدواج بهترين مردان نزد خود بعد از پيامبران و مرسلين، درآوردم.

حديث هشتم:

سلمان فارسى- رضوان الله تعالى عليه- مى گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

«يا سلمان، من احب فاطمه ابنتى، فهو فى الجنه معى، و من أبغضها، فهو فى النار. يا سلمان، حب فاطمه ينفع فى ماه موطن، أيسر تلك المواطن، الموت و القبر والميزان والمحشر والصراط والمحاسبه، فمن رضيت عنه ابنتى فاطمه رضيت عنه و من رضيت عنه رضى الله عنه، و من غضبت عليه فاطمة غضبت عليه، و من غضبت عليه غضب الله عليه. يا سلمان، ويل لمن يظلمها و يظلم ذريتها و شيعتها.» [بحارالانوار، ج 27، ص 116، روايت 94.]

- اى سلمان، هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت در كنار من خواهد بود، و هر كس او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. اى سلمان، دوستى فاطمه در صد جايگاه به حال انسان سودمند است كه راحت ترين اين جايگاه ها عبارت است از مرگ و قبر و ميزان و سنجش (اعمال) و محشر و (پل) صراط و حساب كشى، پس از هر كس دخترم فاطمه راضى باشد، من از او خشنود مى گردم، و هر كس كه من از او خشنود باشم خدا از او خرسند خواهد بود، و هر كس فاطمه از او خشمگين باشد، من بر او خشم مى كنم، و هر كس من بر او خشم كنم، خداوند بر او غضب مى كند. اى سلمان، واى بر كسى كه به فاطمه و به فرزندان و شيعيانش ظلم و ستم كند!

بيان:

در اين حديث نكاتى است كه همه دلالت بر فضيلت و عظمت معنوى و ولايى آن بانوى دو جهان دارد:

الف- دوستى حضرتش عليهاالسلام براى مرد و زن مسلمان فائده دارد: «من احب فاطمه ابنتى...»

ب- دوستى اش سبب هم جوار شدن با رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم در بهشت مى گردد: «فهو فى الجنة معى».

ج- دشمنى با او سبب قرار گرفتن در آتش است: «من ابغضها فهو فى النار».

د- دوستى اش در صد جا بعد از گذشت از اين جهان، فريادرس دوستانش مى باشد كه آسان ترين آنها شش جا مى باشد: «حب فاطمه ينفع...»

ه- رضايت داشتن او از هر كس، مساوى با رضايت خداوند متعال و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد: «فمن رضيت عنه ابنتى...» و - غضبناك بودن حضرتش بر كسى، مساوى با غضبناك گرديدن خداوند متعال و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد: «و من غضبت عليه فاطمه...»

ز- ظلم به او و ذريه و شيعيانش سبب خسران دو جهان مى گردد: «ويل لمن يظلمها...»

در نتيجه برگشت تمام فضائل فوق و ديگر فضائل آن بانوى بزرگ، برترى داشتن او به لحاظ معنوى (نه انتصابى) از انبياء و اوصياء گذشته عليهم السلام مى باشد.

از مجموع رواياتى كه در اين فصل ذكر شد، به خوبى منزلت حضرت فاطمه عليهاالسلام نزد پروردگار معلوم مى شود، و نيز روشن مى گردد كه اين همه مقام و منزلت نه به لحاظ دختر پيغمبر بودن است، بلكه به لحاظ عظمت معنوى و علو مراتب كمالات شخصى خود آن بزرگوار است.

البته در صدر همه اين روايات، آيات «تطهير» [احزاب: 33.] و «ذوى القربى» [اسراء: 26.] و «مباهله» [آل عمران: 61.] را بايد در نظر گرفت كه همه، به ضميمه تفسير اهل بيت [به كتاب بحارالانوار، ج 25، ص 220، روايت 20 رجوع شود.] دليل بر عظمت معنوى آن بزرگوار است.

خلاصه آن كه: فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در هيچ مقام و منزلتى غير از منزلت رسالت و و صايت كه منصبى الهى است، از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه ى هدى جدا نبوده و نخواهد بود. مجموع احاديثى كه در اين رساله آمده، و نيز احاديث فراوانى كه به جهت اختصار ذكر نشد، به خوبى بر اين مطلب دلالت دارد.

كلمات رسول اكرم درباره ى فاطمه ى زهرا

در اين فصل برخلاف فصلهاى ديگر تنها قسمت مورد نظر از روايات را برگزيده و براى جلوگيرى از اطاله كلام از ذكر ساير قسمتهاى آن خود دارى مى كنيم.

قسمت اول

كلماتى كه از طريق اهل بيت عليهم السلام از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نسبت به آن بزرگوار نقل شده است:

حديث اول:

«يا خديجه، هذا جبرئيل يخبرنى (يبشرنى) انها انثى، و انها النسلة الطاهره الميمونه، و ان الله- تبارك و تعالى- سيجعل نسلى منها، و سيجعل من نسلها ائمه، و يجعلهم خلفائه فى ارضه بعد انقضاء وحيه» [بحارالانوار، ج 43، ص 2، روايت 1.]

- اى خديجه، اين جبرئيل است كه به من خبر مى دهد (يا بشارت مى دهد) كه كودكى كه در رحم دارى دختر است. و اينكه نسل پاكيزه و با ميمنتى است، و بزودى خداوند- تبارك و تعالى- نسل مرا از او قرار مى دهد، و بزودى از نسل او امامانى قرار خواهد داد كه بعد از انقطاع و حيش آنان را جانشينان روى زمين مى گرداند.

حديث دوم:

«ففاطمه حوراء انسيه: فلكما اشتقت الى رائحه الجنه، شممت رائحة ابتني فاطمة .» [بحارالانوار، ج 43، ص 4، روايت 2.]

- پس فاطمه حوريه ى بشر گونه است، لذا هر زمان مشتاق بوى بهشت مى شوم، دخترم فاطمه را مى بويم.

حديث سوم:

«فما قبلتها قط الا، وجدت رائحه شجره طوبى منها.» [بحار الانوار، ج 43، ص 6، روايت 6.]

- هرگز فاطمه را نمى بوسم، مگر اينكه بوى درخت طوبى را از او استشمام مى كنم.

حديث چهارم:

اميرالمومنين على عليه السلام به رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد:

«نور فاطمه من نورنا؟»

- آيا نور فاطمه از نور ما است؟

حضرت فرمود:

«اولا تعلم؟!»

- مگر نمى دانى؟!

آنگاه على عليه السلام به جهت شكر اين نعمت، به درگاه الهى سجده كرد. [بحارالانوار، ج 43، ص 8، روايت 11.]

/ 30