طهارت فاطمه زهرا - جلوه نور: پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه نور: پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

علی سعادت پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

من اسمائى، فسميتها فاطمه و انا فاطر كل شي ء...» [بحارالانوار، ج 24، ص 323، از روايت 36.]

- اى محمد، من خدايى هستم كه جز من معبودى نيست و خالق آسمانها و زمين هستم،اسمى از اسماء خود را به دخترت عنايت كردم و نام او را فاطمه نهادم، و من فاطر و خالق هر چيزى هستم...

حديث سوم:

سدير صيرفى از امام صادق از پدران بزرگوارش عليهم السلام نقل مى كند كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:... از جبرئيل پرسيدم:

«و لم سميت فى السماء «المنصورة»، و فى الارض «فاطمة»؟

- چرا فاطمه در آسمان منصوره، و در زمين فاطمه نام گرفت؟

قال:

- جبرئيل گفت:

سميت فى الارض فاطمه، لانها فطمت شيعتها من النار، و فطم اعداوها عن حبها، و هى فى السماء «المنصورة»، و ذلك قول الله- عزوجل- (و يومئذ يفرح المومنون بنصر الله، ينصر من يشاء.) [روم: 4 و 5.] يعنى نصر فاطمه لمحبيها.» [بحارالانوار، ج 43، ص 4، روايت 3.]

- در زمين فاطمه ناميده شد، زيرا شيعيان خود را از آتش جدا كرده و نجات مى بخشد، و دشمنانش نيز از محبت او جدا گشته اند، و در آسمان منصوره است، به دليل فرموه خداوند- عزوجل- كه مى فرمايد: «در آن روز مومنين به يارى حق خوشحال مى شوند، و خداوند هر كه را بخواهد يارى مى كند.» كه منظور، همان يارى كردن فاطمه از دوستانش مى باشد.

حديث چهارم:

ابان بن تغلب مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: يابن رسول الله، چرا زهرا، زهرا ناميده شده؟ فرمود:

«لانها تزهر لامير المومنين عليه السلام فى النهار ثلاث مرات بالنور...» [بحارالانوار، ج 43، ص 11، روايت 2- ادامه ى حديث و بيان آن در فصل دوازدهم (حديث ششم) خواهم آمد.]

- زيرا وى روزى سه بار براى اميرالمومنين عليه السلام نور افشانى مى كرد...

حديث پنجم:

امام رضا به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام فرمود كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

«انى سميت ابنتى فاطمه، لان الله- عزوجل- فطمها و فطم من احبها من النار.» [بحارالانوار، ج 43، ص 12، روايت 4.]

- من بدين سبب دخترم را فاطمه ناميدم كه خداوند- عزوجل- او و دوستانش را از آتش جهنم جدا نموده است.

حديث ششم:

ابوهاشم عسكرى مى گويد: از امام حسن عسكرى عليه السلام پرسيدم: چرا فاطمه عليهاالسلام، زهرا ناميده شد؟ فرمود:

«كان وجهها يزهو لأميرالمومنين عليه السلام من اول النهار كالشمس الضاحيه، و عند الزوال كالقمر المنير، و عند غروب الشمس كالكوكب الدرى.» [بحارالانوار، ج 43، ص 16.]

- از اين جهت كه همواره جمالش اول روز مثل خورشيد وقت چاشت، و هنگام ظهر مثل ماه تابان، و هنگام غروب آفتاب مثل ستاره درخشان براى اميرالمومنين عليه السلام مى درخشيد.

حديث هفتم:

در كتاب مصباح الأنوار آمده كه: امام باقر به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام فرمود:

«انما سميت فاطمه بنت محمد «الطاهره»، لطهارتها من كل دنس...» [بحارالانوار، ج 43، ص 19، روايت 20.]

- فاطمه، دختر محمد صلى الله عليه و آله و سلم بدين جهت «طاهره» ناميده شد كه از هر پليدى پاكيزه بود...

حديث هشتم:

اسحاق بن جعفر مى گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: فاطمه از آن جهت «محدثه» ناميده شد، كه ملائكه از آسمان فرود مى آمدند و مانند حضرت مريم دختر عمران به وى مى گفتند:

«يا فاطمه، (ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين.) [آل عمران: 42.] يا فاطمه، (اقنتى لربك و اسجدى، و اركعى مع الراكعين.) [آل عمران: 43.]، فتحدثهم و يحدثونها.»

- اى فاطمه، خداوند تو را برگزيد و پاكيزه گردانيد و بر زنان عالم برگزيد. اى فاطمه، در پيشگاه پروردگارت فروتنى نما و سجده كن و با ركوع كنندگان ركوع نما. و بدين ترتيب وى با ملائكه و ملائكه نيز با وى سخن مى گفتند.

در ادامه روايت مى فرمايد:

«شبى فاطمه به ملائكه فرمود: مگر مريم، دختر عمران برگزيده و برتر از
تمام زنان عالم نيست؟» آنها عرض كردند: مريم تنها سيده و سرور زنان عالم در زمان خود بود، ولى خداوند- عزوجل- تو را سيده و سرور زنان عالم در زمان خود و زمان مريم، و سيده زنان اولين و آخرين قرار داده است.» [بحارالانوار، ج 43، ص 78، روايت 65.]

بيان:

اين بود بياناتى كه از زبان اهل عصمت درباره بعضى از اسامى فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل شده است.

البته در حديث اول از فصل اول علت اينكه چرا وى نام «حوراء» گرفته بيان گرديده، چنانكه در فصل هفتم نيز به سر بعضى از اسامى او اشاره مى شود، و در حديثى ديگر [بحارالانوار، ج 43، ص 13، روايت 7.] نيز پيرامون علت نام گرفتن او به «فاطمه» بيان شيوايى است كه خوب است ملاحظه شود. و بالأخره بيانات ديگرى نيز شايد در رابطه با اسامى او باشد، ليكن به همين مقدار اكتفا مى كنيم.

در هر حال، با اين بيانات نيز به فضيلت آن بانوى با عظمت بيشتر مى توان پى برد.

طهارت فاطمه زهرا

حديث اول:

يزيد بن عبدالملك مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به دنيا آمد، خداوند- عزوجل- به ملكى وحى نمود كه زبان مبارك حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به اين مولود باز كن، و حضرتش او را «فاطمه» ناميد و سپس فرمود:

«إني فطمتك بالعلم، و فطمتك عن الطمث.»

- من، تو را به علم (از جهل و نادانى) جدا نمودم، و نيز از ابتلائات زنانگى باز گرفتم.

سپس امام باقر عليه السلام فرمود: به خدا قسم، خداوند تبارك و تعالى در ميثاق ازلى فاطمه را به علم جدا كرد و از ابتلائات زنانگى باز گرفت. [بحارالانوار، ج 43، ص 13، روايت 9.]

حديث دوم:

دو كتاب معانى الاخبار و علل الشرايع به سند علوى از على عليه السلام نقل مى كنند، كه از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم پرسيده شد: معناى بتول چيست؟ زيرا از شما شنيده ايم كه مى فرماييد: مريم و فاطمه بتول هستند.

حضرت فرمود:

«البتول، التي لم ترحمره قء اى لم تحض، فان اليحض مكروه فى بنات الانبياء.»[بحارالانوار، ج 43، ص 15، روايت 13.]

- بتول، يعنى زنى كه به هيچ وجه سرخى نبيند، و حيض نشود، زيرا حيض ديدن براى دختران پيامبران ناپسند است.

حديث سوم:

در كتاب مصباح الانوار آمده است كه امام باقر به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام فرمود: فاطمه، دختر محمد صلى الله عليه و آله و سلم «طاهره» ناميده شد، چون از هر قذراتى پاكيزه و از هر گونه ابتلاى [جمله حديث به اين صورت است: «و طهارتها من كل رفث»، كه به قرينه ما قبل روايت، «رفث»- كه به معناى مطلق تصريح به امورى است كه ذكر آن قبيح بوده و از آن كنايه آورده مى شود در اين جا به معناى فحش و يا... نيست، لذا به مناسبت كلامى، به معناى ابتلاى زنانگى ترجمه شد.] زنانگى طاهر بود ، «و ما رات قط يوما حمرة و لا نفاسا.» [بحارالانوار، ج 43، ص 19، روايت 20.]

- و به هيچ وجه حتى يك روز هم سرخى (حيض) و نفاس نديد.

حديث چهارم:

ابن بابويه در كتاب مولد فاطمه عليهاالسلام از اسماء بنت عميس نقل مى كند كه مى گويد: بعد از آنكه خود، هنگام ولادت بعضى از فرزندان فاطمه عليهاالسلام ديده بودم كه هيچ گونه آثار زنانگى از ايشان ظاهر نگشته بود- رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

«ان فاطمه خلقت حوريه فى صوره انسيه.» [بحارالانوار، ج 43، ص 7.]

- فاطمه، حوريه اى است كه به صورت بشر آفريده شده است.

حديث پنجم:

ابى بصير مى گويد كه امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند- عزوجل- تا زمانى كه فاطمه عليهاالسلام زنده بود، زنها را بر على عليه السلام حرام نمود. (وى مى گويد:) پرسيدم: چگونه؟ فرمود:

«لانها طاهره لا تحيض.» [بحارالانوار، ج 43، ص 153، روايت 12.]

- زيرا ايشان طاهره بود و هرگز حيض نمى شد.

بيان:

احاديث اين فصل نيز دلالت بر فضيلت و عظمت آن بانوى بزرگ عالم بشريت در طهارت از قذارات عالم طبيعت و پاكيزگى از ابتلائات زنانگى دارد.

اما درباره ى علت پاكيزه بودن آن حضرت از ابتلائات زنانگى بايد متذكر شويم:

اولا: بايد توجه داشت- چنانكه در فصل سوم و پنجم توضيح داده شد- از آنجا كه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام همچون انبيا و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار علهيم السلام، اصل و طينت و قلوب و حتى بدنهايشان از عليين،و بهشتى است، لذا مقام و منزلت آن بزرگوار بسى والاتر از آن است كه به قذارات عالم طبيعت آلوده شود. چنانكه ذيل روايت چهارم نيز با اشاره به اين معنا، در دليل حيض و نفاس نديدن وى مى فرمايد:

«ان فاطمه خلقت حوريه فى صوره إنسيه.»

- فاطمه، حوريه اى است كه به صورت بشر آفريده شده است.

آرى، كسى كه نطفه اش بهشتى است بايد طاهره و مطهره و بدون آلودگيهايى كه ساير كودكان دارند، پا به عرصه دنيا بگذارد، و در طول حيات نيز طاهره و مطهره بوده و از ساير همنوعان خود ممتاز باشد.

ثانيا: از آنجاكه حيض و نفاس، متسلزم برداشته شدن تكاليفى از قبيل نماز و روزه و حرمت مكث در مسجد و غيره است، خداوند نخواسته است معصومى همچون فاطمه ى زهرا عليهاالسلام، كه در مرتبه تام اتصال به حق است- چنانكه روايات فصول قبل و بعد اين رساله بر آن دلالت دارد- از عبادتى مثل نماز كه بالاترين حالات توجه بنده به پروردگار است، و نيز از ساير عبادات، ولو براى مدت كوتاهى، محروم بماند.

لذا طهارت آن بزرگ بانوى عالم بشريت از ابتلائات زنانگى نه تنها نقص نيست، بلكه به جهت كرامتى كه در آن وجود دارد، امرى خارق العاده است، و گويا روايت دوم به اين معنا اشاره دارد كه مى فرمايد:

«فان الحيض مكروه فى بنات الانبياء.»

- حيض ديدن براى دختران پيامبران ناپسند است. و گويا اساساً قرآن شريف نيز حيض را نوعى اذيت و نقصان براى زنان مى داند كه مى فرمايد:

(و يسئلونك عن المحيض، قل: هو اذى، فاعتزلوا النساء فى المحيض...) [بقره: 222- در رابطه با اينكه معناى «أذى»! در آيه ى شريفه، نقصان در كمال و امر غير ملائم با طبيعت شي ء است، به بيان استاد بزرگوار علامه طباطبائى- رضوان الله عليه- در تفسير شريف الميزان ذيل آيه مورد بحث، ج 2، ص 207 مراجعه شود.]

- اى پيامبر، از تو درباره ى حيض مى پرسند، بگو: آن اذيتى است براى زنان، پس در آن هنگام از آنان دورى كنيد... كه اين اذى و اذيت براى دختران پيامبران درست نيست، و اين اعتزال براى مثل على عليه السلام و فاطمه ى زهرا عليهاالسلام شايسته نيست، چنانكه روايت پنجم نيز به اين معنا اشاره دارد كه در علت حرمت زنان در طول حيات فاطمه ى زهرا عليهاالسلام بر على عليه السلام مى فرمايد:

«لانها طاهره لا تحيض.»

- زيرا وى طاهره بود و هرگز حيض نمى ديد. و چه بسا ذيل آيه شريفه نيز اشاره به اين مطلب دارد كه مى فرمايد:

(ان الله يحب التوابين، و يحب المتطهرين.») [بقره: 222.]

- خداوند، توبه كنندگان و كسانى كه خود را از آلودگيها پاك مى كنند، دوست دارد. و فاطمه عليهاالسلام كسى است كه همواره بايد مورد لطف خاص الهى باشد و خداوند روا نمى دارد كه او، ولو لحظه اى از رحمت خاص الهى بى بهره باشد. و حديث ابن جميله از امام باقر عليه السلام نيز مويد اين معناست، كه مى فرمايد:

«ان بنات الانبياء- صلوات الله عليهم- لا يطمثن، انما الطمث عقوبه، و اول من طمثت ساره.» [بحارالانوار، ج 43، ص 25، روايت 21.]

- دختران پيامبران- صلوات الله عليهم- از عادت زنانگى مبرا هستند، زيرا آن عقوبتى است، و اولين كسى كه به اين امر مبتلا شد، ساره بود. و بالاخره، به اين معنا اشاره دارد كلام اميرالمومنين عليه السلام درباره ى علت نقص ايمان زنان كه مى فرمايد:

«فأما نقصان ايمانهن، فقعودهن عن الصلاة والصيام فى ايام حيضهن.» [نهج البلاغه، خطبه 80، ص 105.]

- و اما علت نقصان ايمان زنان، ترك نماز و روزه در ايام عادت است. كه خداوند نخواسته است فاطمه عليهاالسلام چنين نقصى را داشته باشد.

در خاتمه بايد متذكر شويم: چنانكه از مجموع بيانات قرآن شريف و احاديث مذكور معلوم شد، نه تنها عدم ابتلاى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام به حالت طبيعى ساير بانوان، نقصى براى وى و امتيازى براى ديگر بانوان نيست (زيرا او نتيجه طبيعى اين حالت و غايت كمالى آن را، كه فرزنددار شدن است، داشته است) ، بلكه اساساً ابتلا به اين گوه قذارات خود، نقص در معنويت و ايمان است كه بايد ساحت حوريه بشر گونه و سيده نساء عالمين، فاطمه زهرا عليهاالسلام از آن به دور باشد. والله أعلم بحقيقة الأمر.

/ 30