حديث ششم:
در تنبيه الخواطر آمده است: فاطمه عليهاالسلام فرمود: «من أصعد الى الله خالص عبادته، اهبط الله- عز و جل- له افضل مصلحته.» [ج 2، ص 108.] - هر كس عبادت خالص خود را به سوى خدا بالا فرستد، خداوند- عزوجل- با فضيلت ترين مصحلت خود را براى او نازل مى كند.حديث هفتم:
از بيانات عجيب و تالى تلو كلمات اميرالمومنين عليه السلام همان خطبه غراء [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 106- اين خطبه در بحارالانوار با سندهاى مختلف، و گاه با تعدد نسخه نقل شده است، ما نسخه مختار خود را در متن، و غير آن را در داخل [] قرار داده ايم. چنانكه تمام متن آن را از روى نسخه ى كتاب «احتجاج» مرحوم طبرسى (ره) همراه با برخى نسخه هاى ديگر و ترجمه در بخش ضمائم ذكر خواهيم نمود.] حضرت فاطمه عليهاالسلام است كه ابعاد مختلفى از حقايق را در بر دارد، و ما قسمتهايى از آن را ذكر مى كنيم: الف) بخش اول آن حمد و ثناى الهى است كه حضرتش پرده از حقايق توحيدى مشهود خود برداشته و مى فرمايد: «الحمد لله على ما انعم، و له الشكر على ما الهم، والثناء بما قدم، من عموم نعم ابتداها، و سبوغ آلاء اسداها، و تمام منن والاها. جم عن الإحصاء عددها، و ناى عن الجزاء امدها، و تفاوت عن الادارك ابدها. و ندبهم لاستزادتها بالشكر لاتصالها، و استحمد الى الخلائق باجزالها، و ثنى بالندب الى امثالها.و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، كلمه جعل الاخلاص تاويلها، و ضمن القلوب موصولها، و انار فى الفكر معقولها، الممتنع من الابصار رويته، و من الالسن صفته، و من الاوها كيفيته. ابتدع الاشياء لا من شي ء كان قبلها، و انشاها بلا احتذاء امثله امتثلها، كونها بقدرته و ذراها بمشيته، من غير حاجة منه الى تكوينها، و لا فائدة له فى تصويرها، الا تثبيتا لحكمته، و تنبيها على طاعته، و اظهارا لقدرته، و تعبدا لبريته، و اعزازا لدعوته. ثم جعل الثواب على طاعته، و وضع العقاب على معصيته، زياده لعباده عن نقمته، و حياشه منه الى جنته.» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 109.] ب) بخش ديگر اين خطبه، معرفى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است، كه متضمن معانى بسيار بلندى است و در خور فهم هر كس نيست، چنانكه مى فرمايد: «و اشهد ان ابى محمدا عبده و رسوله، اختاره و انتجبه قبل ان ارسله، و سماه قبل ان احتبله (اجتباه)، و اصطفاه قبل ان ابتعثه، اذ الخلائق بالغيب مكنونه،و بسر الأهاويل مصنونه، و بنهايه العدم مقرونة، علما من الله بمال (بمايل) الامور، و احاطه بحوادث الدهور، و معرفه بمواقع المقدور. ابتعثه الله تعالى اتماماً لامره، و عزيمه (عظيمة) على امضاء حكمه، و انفاذا لمقادير رحمته، فراى الامم فرقا فى اديانها، عكفا على نيرانها، عابده لاوثانها، منكرة لله مع عرفانها. فانار الله بمحمد صلى الله عليه و آله و سلم ظلمها، و كشف عن القلوب بهمها، و جلى عن الابصار غممها، و قام فى الناس بالهدايه، و انقذهم من الغوايه، و بصرهم من العمايه، و هداهم الى الدين مريم و الطريق المستقيم.» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 109.]بيان:
اين جملات اشاره دارد به خلقت نورى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پيش از خلقت مادى وى، بلكه پيش از خلقت نورى خلايق، كه توضيح آن در فصل اول گذشت. ج) درباره كيفيت جريان قبض روح رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: «ثم قبضه الله اليه قبض رافه و اختيار، و رغبه و ايثار، فمحمد صلى الله عليه و آله و سلم فى راحه من تعب هذه الدار (بمحمد صلى الله عليه و آله و سلم عن تعب هذه الدار فى راحه) قد حف بالملائكة الابرار، و رضوان الرب الغفار، و مجاورة الملك الجبار. صلى الله على ابى نبيه، و امينه على الوحى، و صفيه و خيرته من الخلق و رضيه، والسلام عليه و رحمه الله و بركاته.» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 109.]بيان:
اين چند جمله ى مختصر به كدامين مقام و منزلت حضرتش صلى الله عليه و آله و سلم اشاره مى فرمايد؟ تامل شود. د) درباره ى تكليف مردم نسبت به دين و اوامر الهى بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: «انتم عباد الله، نصب امره و نهيه، و حملة دينه و وحيه، و امناء الله على انفسكم، و بلغائه الى الامم.» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 109.]بيان:
در واقع حضرت فاطمه عليهاالسلام با اين بيان مى فرمايد: اوامر و نواهى الهى مخصوص زمان حيات رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نبوده، و دين و وحى و احكام الهى با رفتن حضرتش منقرض نمى گردد. اين شماييد كه بايد حافظ و حامل دين بوده و امين حق- سبحانه- بر نفس خود و حافظ آن از انحرافات باشيد و بدان عمل نماييد، و با ابلاغ آن به امتهاى آينده در بقاء و حفظ امانت الهى بكوشيد، آن چيزى كه شما بايد از آن محافظت كرده و گوش به فرمان آن باشيد، يكى: عترت است، و ديگرى: قرآن. ه-) «زعمتم حق لكم لله فيكم، عهد قدمه اليكم، و بقيه استخلفها عليكم، كتاب الله الناطق، و القرآن الصادق و النور الساطع، و الضياء اللامع.» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 110.]بيان:
بعيد نيست (به قرينه جملات گذشته) منظور از جمله «زعمتم حق لكم لله فيكم» نفى تعيين خلافت و غيره به دست امت باشد، و دو جمله «عهد قدمه اليكم» و «بقيه استخلفها عليكم» نيز اشاره به سفارشهاى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم درباره ثقلين داشته باشد، و اينكه اين امر را رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم بايد تعيين نمايد (كه نمود). و ) در تعريف قرآن مى فرمايد: «بينه بصائره، منكشفه سرائره، متجليه ظواهره، مغتبط به اشياعه، قائد الى الرضوان اتباعه، مود الى النجاه استماعه (اسماعه)، به تنال حجح الله المنورة، و عزائمه المفسرة، و محارمه المخدره، و بيناته الجاليه، و براهينه الكافية، و فضائله المندوبه، و رخصه الموهوبه، و شرائعه المكتوبه.» [بحار الانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 110.]بيان:
آيا مى توان گفت اين فرمايشات زيبا و پر محتوى راجع به قرآن و عترت و غيره كه در اين خطبه بيان شده، تنها عبارت پردازى است و گوينده آن معانيش را نيافته است؟ حاشا از ساحت مقدس حضرتش كه بيانات نايافته را باز گويد، و حال آنكه در قسمتى از همين خطبه مى فرمايد: «اقول عودا و بدءا، و لا اقول ما اقول غلطا، و لا افعل ما افعل شططا.» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 110.] - آنچه اول گفته ام، آخر هم همان را مى گويم، و آنچه مى گويم به اشتباه نمى گويم، و آنچه بجا مى آورم، بيهوده بجا نمى آورم. خليفه ى اول هم در دو مورد، در جواب كلمات حضرت فاطمه عليهاالسلام اقرار به عظمت و بزرگى آن بانو مى كند، در يكجا مى گويد: «و انت يا خيرة النساء و ابنة خير الانبياء، صادقه فى قولك و...» [بحارالانوار، چاپ قديم، ج 8، ص 111.] - و تو اى بهترين زنان و دختر بهترين پيامبران، در گفته خود صادقى و... در جايى ديگر مى گويد: «انت معدن الحكمه، و موطن الهدى والرحمه، و ركن الدين، و عين الحجه...» [بحارالانوار، چاپ قديم ج 8، ص 111.] - تو معدن حكمت و جايگاه هدايت و رحمت، و پايه دين و سرچشمه حجت و برهان هستى... ز) سپس حضرت فاطمه عليهاالسلام هفده امر از اوامر الهى، از قبيل نماز، روزه، حج و غيره را مى شمرد و علت تشريع آنها را بيان مى نمايد. و در ضمن خطبه ى خود، بطور اشاره به قسمت ديگر حديث ثقلين، يعنى عترت پرداخته و مى فرمايد: «فجعل الله... طاعتنا نظاما للملة، و امامتنا امانا من الفرقه و...» [بحارالانوار، چاپ قديم ج 8، ص 110.] - پس خداوند... طاعت و پيروى از ما را عامل برپايى و قوام دين و جامعه قرار داد، و نيز امامت و رهبرى ما را ايمنى از تفرقه قرار داد و...بيان:
اين بود قسمتهايى از خطبه حضرت فاطمه عليهاالسلام كه در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم ايراد نموده اند، ولى- چنانكه در فصل 21 اشاره شد- نمى توان گفت: اين همه مطالب بلند و خطبه اى چنين غراء و زيبا تنها به خاطر غصب فدك ايراد شده باشد، بلكه غرض اصلى از ايراد آن، هشدار به پامال شدن احكام الهى و زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوده، البته موضوع فدك نيز يكى از آنها به شمار مى رود، علاوه بر آن كه گفتيم: «انظلام» نيز چون «ظلم» مذموم است، چنانكه آن حضرت خود نيز در قسمتى از اين خطبه به آن اشاره نموده، و مى فرمايد: «فلما اختار الله لنبيه دار انبيائه و ماوى اصفيائه، ظهر فيكم حسيكه النفاق و سمل جلباب الدين...» [بحارالانوار، چاپ قديم ج 8، ص 110.] - و چون خداوند، خانه پيامبران و جايگاه برگزيدگانش را براى پيامبرش اختيار نمود، كينه ى نفاق در بين شما ظاهر گشت، و پيراهن و لباس دين كهنه شد... و در جاى ديگر با اشاره به كنار گذاردن على عليه السلام از خلافت مى فرمايد: «الا قد ارى ان اخلدتم الى الخفض، و ابعدتم من هو احق بالبسط والقبض...» [بحارالانوار، ج 8، ص 111.] - آگاه باشيد! مى بينم كه به پستى روى آورده ايد و كسى را كه به بسط و قبضامر (خلافت) شايسته است، دور كرده ايد. از همه گذشته، مگر مى شود بانويى چون فاطمه عليهاالسلام كه سخنانى نظير احاديث 3 و 4 و 5 اين فصل را بيان نموده، تنها به خاطر گرفتن ارثش، خود را در ميان مردان حاضر سازد و خطبه ايراد فرمايد، و آيا توجيهى جز پيش آمدن مسئله مهمتر و احساس خطر براى اصل اسلام و از بين رفتن زحمات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دارد؟ به اين ترتيب، به خوبى مى توان بين اين حركت سياسى و دينى حضرت و كلمات سابق وى كه سفارش به خانه نشينى زنان داشت جمع نمود. اين بود قسمتى از كلمات ايشان، خوب است ساير بيانات آن بزرگوار خصوصا كلمات آن حضرت با زنان مهاجر و انصار نيز ملاحظه شود [چنانكه گذشت به لحاظ پر مغزى دو خطبه غراء فاطمه زهرا عليهاالسلام (1- خطبه حضرتش در مسجد النبى صلى الله عليه و آله و سلم، 2- خطبه آن حضرت خطاب به زنان مهاجر و انصار در بستر شهادت) متن هر دو خطبه همراه با ترجمه در بخش ضمائم كتاب ذكر مى گردد.]
تذييل
در آخر اين فصل، تعدادى از دعاها و تسبيحات آن حضرت را كه در تعقيبات نمازها و غير آن وارد شده و بياناتى لطيف توحيدى و غيره را دارد، ذكر مى كنيم: 1- در كتاب دعوات راوندى در ضمن تسبيحهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام آمده است: تسبيح فاطمه عليهاالسلام در روز سوم (هر ماه) بدين قرار است: «سبحان من استنار بالحول والقوه، سبحان من احتجب فى سبع سماوات فلا عين تراه، سبحان من اذل الخلائق بالموت و اعز نفسه بالحياة، سبحان من يبقى و يفنى كل شى ء سواه، سبحان من استخلص الحمد لنفسه و ارتضاه، سبحان الحي العليم، سبحان الحليم الكريم، سبحان الملك القدوس، سبحان العلي العظيم، سبحان الله و بحمده» [بحارالانوار، ج 94، ص 205، روايت 3.] - منزه است خدايى كه با تحول و نيرو بخشى (خود و افعالش) نور خود را آشكار ساخت، پاكيزه است خداوندى كه در آسمانهاى هفتگانه محجوب گشته است لذا هيچ چشمى او را نمى بيند، منزه است خدايى كه خلايق را با مرگ ذليل ساخته، و خويش را با حيات (جاودانى) سرافراز نموده، پاك است خداوندى كه پايدار مى ماند و هر چيز جز او نابود مى گردد، منزه است خدايى كه ستايش را براى خويش برگزيده و پسنديده است. منزه است خداوند زنده و آگاه، پاك است خداوند بردبار كريم، پاكيزه است پادشاه بسيار بى آلايش، منزه است خداوند بلند پايه و باعظمت، و من با ستايش او، او را به پاكيزگى مى ستايم. 2- در كتاب اختيار ابن الباقى دعايى از آن حضرت به اين صورت آمده است: «اللهم، بعلمك الغيب و قدرتك على الخلق، احينى ما علمت الحياه خيرا لى، و توفنى اذا كانت الوفاه خيرا لى. اللهم، انى اسالك كلمه الاخلاص، و خشيتك فى الرضا والغضب، والقصد فى الغنى والفقر. و اسالك نعيما لا ينفد، و اسالك قره عين لا تنقطع، و اسالك الرضا بالقضاء، و اسالك برد العيش بعد الموت، و اسالك النظر الى وجهك، والشوق الى لقائك من غير ضراء مضرة و لا فتنه مظلمه. اللهم، زينا بزينه الايمان و اجعلنا هداه مهديين. يا رب العالمين» [بحارالانوار، ج 94، ص 225، روايت 1.] - خداوندا، با علم غيب و قدرتى كه بر مخلوقات دارى، تا زمانى كه زندگانى را به خير من مى دانى، زنده ام بدار، و هر گاه كه مرگ را به خير من دانستى جانم را بستان. خدايا، من از تو (اعتقاد راسخ و يقين به) كلمه ى اخلاص و توحيد (لا اله الا الله) و بيم از عظمت را در حال خشنودى و خشم، و ميانه روى در حال غنى و نادارى را خواستارم، و از تو نعمت معنوى (ولايت را) كه پايان ناپذير استمى خواهم، و نيز از تو آن نور چشمى ناگسستنى را آرزو دارم، و همچنين خشنودى به قضا و اراده ى حتمى ات را مى خواهم، و از تو خنكى زندگانى بعد از مرگ را مسألت دارم، و نگريستن به روى و جمالت و اشتياق به ملاقاتت را بدون سختى آسيب رسان و يا گرفتارى تاريك درخواست مى كنم. خداوندا، مرا به آرايش ايمان زينت ده، و ما را از هدايت شدگان راه يافته قرار ده، اى پروردگار عالميان. 3- تسبيحات و دعاهاى مبسوط آن حضرت در تعقيب نمازهاى پنجگانه واجب مشتمل بر حقايق توحيدى در تسبيح و تحميد و... درخواستهايى بلند براى دنيا و آخرت است،كه به جهت عدم گنجايش اين رساله، از ذكر آن معذوريم. [بحارالانوار، ج 86، ص 66، روايت 4، و ص 85، روايت 11، ص 102، روايت 8، ص 115، روايت 2.]