جلوه نور: پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه نور: پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

علی سعادت پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شبانه روز را براى همسرت، و يك شبانه روز را براى فرزندان من قرار ده. اى ابالحسن در روى آنان فرياد مزن، تا مبادا، غريب و دل شكسته شوند، زيرا آن دو فرزند يتيم من (اما حسن و حسين عليهماالسلام) ديروز جدشان را از دست دادند، و امروز نيز مادرشان را از دست مى دهند، پس واى بر امتى كه آن دو را مى كشند و بغض آنها را در دل مى گيرند!

ثم انشات تقول:



  • ابكنى ان بكيت يا خير هادى، ابكنى ان بكيت يا خير هادى،


  • و اسبل الدمع، فهو يوم الفراق و اسبل الدمع، فهو يوم الفراق




  • يا قرين البتول، اوصيك بالنسل يا قرين البتول، اوصيك بالنسل


  • فقد اصبحا حليف اشتياق فقد اصبحا حليف اشتياق




  • ابكنى و ابك لليتامى و لا تن ابكنى و ابك لليتامى و لا تن


  • س قتيل العدى بطف العراق س قتيل العدى بطف العراق




  • فارقوا فاصبحوا يتامى حيارى فارقوا فاصبحوا يتامى حيارى


  • يحلف الله فهو يوم الفراق يحلف الله فهو يوم الفراق


سپس اين اشعار را سرود و فرمود:

اگر خواستى گريه كنى بر من گريه كن اى بهترين هدايتگر، و اشك بريز، كه اين روز، روز جدايى است.

اى همدم بتول (و شوهر فاطمه عليهاالسلام)، تو را سفارش مى كنم كه با فرزندانم (خوب رفتار كنى)، زيرا آن دو (امام حسن و حسين عليهماالسلام) در اشتياق به من هم سوگند هستند.

بر من و نيز بر يتيمانم گريه كن، و هرگز كسى را كه به دست دشمنان در صحراى سوزان عراق كشته مى شود، (امام حسين عليه السلام)، فراموش مكن.

اينان از من جدا شدند و يتيم و سرگشته گرديدند، به خدا سوگند كه اين روز، روز فراق و جدايى است.

قالت: فقال لها على عليه السلام: من اين لك يا بنت رسول الله هذا الخبر، والوحى قد انقطع عنا؟ فقالت: يا اباالحسن، رقدت الساعه، فرايت حبيبى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فى قصر من الدر الابيض، فلما رانى قال: هلمى الى، يا بنيه، فانى اليك مشتاق. فقلت: والله، انى لاشد شوقا منك الى لقائك. فقال: انت الليله عندى. و هو الصادق لما وعد، والموفى لما عاهد.

فضه مى گويد: حضرت على عليه السلام به حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: اى دختر رسول خدا، از كجا خبر دارى كه از دنيا مى روى، در حالى كه وحى از ما رخت بربسته است؟ عرض كرد: اى اباالحسن، همين حالا دراز كشيدم و به خواب رفتم، و محبوبم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را در كاخى از مروازيد سفيد ديدم. به محض اينكه مرا ديد فرمود: اى دختر عزيزم، نزد من بيا، كه خيلى مشتاق تو هستم. من نيز به ايشان عرض كردم: به خدا سوگند، اشتياق من به ملاقات شما بيشتر است. فرمود: همين امشب نزد من خواهى بود، و آن بزرگوار در وعده ى خود راستگو، و به پيمان خود وفا مى كند.

فاذا انت قرات يس، فاعلم انى قد قضيت نحبى، فغسلنى، و لا تكشف عنى، فانى طاهره مطهره، و ليصل على معك من اهلى الادنى فالادنى، و من رزق اجرى، و ادفنى ليلا فى قبرى. بهذا اخبرنى حبيبى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم.

پس وقتى سوره ى يس را قرائت نمودى، بدان كه من به پيمان خود وفا نموده ام (و از دنيا رفته ام)، پس (از زير لباس) مرا غسل بده، و لباسم را كنار نزن، زيرا من پاك و پاكيزه هستم، و تنها نزديك ترين بستگانم و كسانى كه خداوند پاداش (مودت) مرا به آنان روزى كرده است بر من نماز بگزارند، و مرا شبانه در قبرم به خاك بسپار، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چنين به من خبر داد.

فقال على: والله، لقد اخذت فى امرها، و غسلتها فى قميصها، و لم اكشف عنها. فوالله، لقد كانت ميمونه طاهره مطهره، ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، و كفنتها، و ادرجتها فى اكفانها. فلما هممت ان أعقد الرداء، ناديت: يا ام كلثوم، يا زينب، يا سكينه، يا فضه، يا حسن، يا حسين، هلموا تزودوا من امكم، فهذا الفراق، واللقاء فى الجنه.

على عليه السلام فرمود: به خدا سوگند شروع كردم به تجهيز او، و او را در پيراهنش غسل دادم و آن را كنار نزدم. به خدا سوگند، خجسته و پاك و پاكيزه بود، سپس از باقيمانده ى حنوط رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم او را تحنيط نمودم، و كفن او را آماده كردم و او را در ميان قطعه هاى كفن گذاشتم. وقتى خواستم عبا (و سرتاسرى) را ببندم، صدا كردم: اى ام كلثوم، اى زينب، اى سكينه، اى فضه، اى حسن، اى حسين، بيايد و از مادرتان توشه برداريد، كه اين زمان، زمان جدايى است و ديگر در بهشت با او ملاقات خواهيد نمود.

فاقبل الحسن والحسين عليهماالسلام و هما يناديان: و احسرتا لا تنطفى ابدا من فقد جدنا محمد المصطفى، و امنا فاطمه الزهراء، يا ام الحسن، يا ام الحسين، اذا لقيت جدنا محمد (ا) المصطفى، فاقرئيه منا السلام، و قولى له: انا قد بقينا بعدك يتيمين فى دار الدنيا.

پس حسن و حسين عليهماالسلام آمدند، در حالى كه صدا مى كردند: واى بر حسرت و ناراحتى ما به خاطر فقدان جدمان حضرت محمد مصطفى و مادرمان فاطمه ى زهرا كه هيچگاه خاموش و بر طرف نخواهد شد. اى مادر حسن، اى مادر حسين، هنگامى كه با جدمان حضرت محمد مصطفى ملاقات نمودى، سلام ما را به او برسان و بگو كه ما بعد از تو در دار دنيا يتيم شديم.

فقال اميرالمومنين على عليه السلام: انى اشهد الله انها قد حنت و انت و مدت يديها و ضمتها الى صدرها مليا، و اذ بهاتف من السماء ينادى: يا اباالحسن، ارفعهما عنها، فلقد ابكيا والله ملائكة السماوات، فقد اشتاق الحبيب الى المحبوب.

اميرالمومنين على عليه السلام فرمود: خدا را گواه مى گيرم كه فاطمه زهرا عليهاالسلام به شدت گريست و ناله سر داد و دستهايش را دراز كرد و آن دو (حسن و حسين عليهماالسلام) را به آرامى در سينه گرفت، ولى ناگهان هاتفى از آسمان ندا كرد: اى اباالحسن، اين دو را از روى فاطمه عليهاالسلام بردار، به خدا سوگند كه ملائكه ى آسمانها را به گريه درآوردند، زيرا محبوب (حضرت حق) به ديدار محبوب خود (حضرت زهرا عليهاالسلام) مشتاق است.

قال: فرفعتهما عن صدره و جعلت اعقد الرداء، و انا انشد بهذه الابيات:



  • فراقك اعظم الاشياء عندى فراقك اعظم الاشياء عندى


  • و فقدك فاطم ادهى الثكول و فقدك فاطم ادهى الثكول




  • سابكى حسره، و انوح شجوا سابكى حسره، و انوح شجوا


  • على خل مضى اسنى سبيل على خل مضى اسنى سبيل




  • الا يا عين، جودى و اسعدينى الا يا عين، جودى و اسعدينى


  • فحزنى دائم ابكى خليلى فحزنى دائم ابكى خليلى


حضرت على عليه السلام فرمود: آن دو را از روى سينه ى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام برداشتم و شروع كردم به بستن عبا (و سر تا سرى) و در آن حال اين ابيات را سرودم:

(اى فاطمه)، جدايى تو نزد من بزرگترين و سخت ترين چيز، و فقدان تو دردآورترين مصيبت است.

بر دوست عزيزم كه والاترين راه را پيمود با ناراحتى و تأسف خواهم گريست و با اندوه، نوحه سرايى خواهم نمود.

هان اى چشم، اشك بريز و يارى ام كن، كه اندوه من پيوسته است و بر فقدان دوست عزيزم مى گريم.

ثم حملها على يده، و اقبل بها الى قبر ابيها و نادى:

السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا حبيب الله، السلام عليك يا نور الله، السلام عليك يا صفوه الله منى، السلام عليك، والتحيه واصله منى اليك ولديك، و من ابنتك النازله عليك بفنائك، و ان الوديعه قد استردت، والرهينه قد اخذت، فواحزناه على الرسول ثم من بعده على البتول، و لقد اسودت على الغبراء، و بعدت عنى الخضراء، فواحزناه، ثم واأسفاه.

سپس اميرالمومنين عليه السلام فاطمه ى زهرا عليهاالسلام را برداشت و نزد قبر پدر بزرگوارش گذاشت و صدا كرد:

سلام بر تو اى رسول خدا، سلام بر تو اى حبيب خدا، سلام بر تو اى نور خدا، سلام من بر تو اى برگزيده ى خدا، سلام بر تو، و درود از من و از جانب دخترت كه به ساحت تو وارد شد، براستى كه امانت (شما) برگردانده، و گرو (شما) گرفته شد، پس واى بر اندوه من بر رسول (خدا)، و بعد از او بر بتول (حضرت زهرا عليهاالسلام)، براستى كه زمين براى من سياه، و آسمان از من دور گرديده است، پس واى بر اندوه و ناراحتى و تاسف من.

ثم عدل بها على الروضه، فصلى على فى اهله و اصحابه و مواليه و احبائه و طائفه من المهاجرين والانصار. فلما واراها والحدها فى لحدها، انشا بهذه الابيات يقول:



  • ارى علل الدنيا على كثيره ارى علل الدنيا على كثيره


  • و صاحبها حتى الممات عليل و صاحبها حتى الممات عليل




  • لكل اجتماع من خليلين فرقه لكل اجتماع من خليلين فرقه


  • و ان بقائى عندكم لقليل و ان بقائى عندكم لقليل




  • و ان افتقادى فاطما بعد احمد و ان افتقادى فاطما بعد احمد


  • دليل على ان لا يدوم خليل دليل على ان لا يدوم خليل


[بحارالانوار، ج 43، ص 174] 180.. آنگاه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام را به روضه (و مزار رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم) برگرداند و همراه با بستگان و ياران و موالى و دوستداران و گروهى از مهاجرين و انصار بر او نماز گزارد، وقتى حضرتش را دفن نمود و در لحد گذاشت، اين ابيات را سرود و خواند:

مى بينم كه مصائب دنيا بر من بسيار است، و هر كس با دنيا مصاحبت كند تا هنگام مرگ مصيبت مى بيند.

اجتماع هر دو دوست عزيزى كه با هم پيوند دارند به جدايى مبدل مى شود، و براستى كه من نزد شما بسيار كم خواهم بود.

اينكه فاطمه عليهاالسلام را بعد از احمد صلى الله عليه و آله و سلم از دست دادم، دليل بر اين است كه هيچ دوستى، جاودانى نخواهد بود.

/ 30