سيّد الشهدا(عليه السلام) - حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدصادق نجمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيّد الشهدا(عليه السلام)

بسم الله الرحمن الرحيم
الْحَمْدُ لِلِهِ رَبِّ الْعالَمين وصلى الله على سيدنا محمد وآله
الذين اذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً



{ وَالَّذِينَ امَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللهِ
وَالَّذِينَ ءَاوَوا وَّنَصَرُوا أُوْلئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ
حَقَّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ .

(انفال 73)


مقدمه

حضرت حمزه، عموى پيامبر(صلى الله عليه وآله) ، از شخصيت هاى بزرگ در تاريخ اسلام است، كه در دفاع از اسلام تا پاى جان ايستاد و آنگاه كه توحيد در مقابل شرك و خداپرستى در برابر بت پرستى قرار گرفت و رسول الله نياز به ياران صديق و حاميان مخلص داشت، به يارى آن حضرت شتافت.

او در جنگ اُحد، در سخت ترين و خطرناك ترين وضعيت، كه حتى بعضى از ياران نزديك پيامبر ميدان نبرد را ترك كرده، به قلّه هاى كوه ها و پشت سنگ ها پناه مى بردند، دليرانه مقاومت كرد و با سپر قرار دادن خويش و نبرد با دو شمشير، از رسول خدا دفاع كرد و حملات پياپى دشمن را، كه متوجه جان پيامبر بود، درهم شكست و سر انجام با فجيع ترين وضع به شهادتش رساندند و در تاريخ به عنوان يكى از بزرگترين سرداران و مجاهدان شجاع و با اخلاص و از مدافعان و شهداى نامى اسلام و به صورت عالى ترين الگو و سرمشق متجلّى گرديد و مدال پرافتخار «سيد الشهدا» از سوى رسول الله(صلى الله عليه وآله) نصيبش شد و لقب زيباى «اسدالله» و «اسدالرسول» را به خود اختصاص داد.

به جهت ترغيب و تشويق پيامبر(صلى الله عليه وآله) به زيارت مزار وى، قبرستان احد در طول تاريخ مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و همگان زيارت او را; مانند زيارت پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)بر خود لازم دانستند و در ساختن حرم و گنبد و بارگاه بر روى قبر او، مانند حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام)به همديگر سبقت مى جستند و از اين رو قبر شريف آن بزرگوار داراى مجموعه اى از حرم و رواق و گنبد و بارگاه بود كه قدمت و پيشينه آن، به قرنهاى اول اسلام مى رسيد ولى نزديك به يكصد سال قبل، اين حرم شريف، مانند ساير بقاع و حرمها در مدينه و مكه، بهوسيله وهابيان تخريب گرديد و اكنون از اين بقعه پاك، بجز يك قبر خاكى و ساده باقى نيست.

حذف فرهنگى:

مجاهدات، فداكاريها و حضور حماسى حضرت حمزه در صحنه هاى جنگ، حمايت و دفاع او از مقام شامخ نبوت در سال هاى نخست بعثت و پس از هجرت و نيز شهادت شجاعانه و مظلومانه اش ايجاب مى كرد كه در تاريخ همواره از او ياد شود و همگان از فضايل و معرفى شخصيتش بنويسند تا به صورت بزرگترين و زيباترين الگو و سرمشق در منابع اسلامى شناخته شود و در رأس شخصيتهاى اسلامى; از اقوام، عشيره و صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله)قرار گيرد، ليكن با تأسف بايد گفت: دشمنان براى تخريب شخصيت آن بزرگوار، به ابزار فرهنگى متوسل شده، كوشيدند با ذكر نكردن اوصاف و فضايل وى، و ساختن داستانها و افسانه هاى دروغين شخصيت او را كم رنگ كنند.

مراجعه به منابع حديثى و مجموعه هاى اوّليه اهل سنت، نشانگر اين است كه خلفاى اموى، همان سعى و تلاشى راكه در كم رنگ كردن شخصيت اميرمؤمنان، على(عليه السلام) و تحقير ابوطالب و عقيل به كار برده اند، به علل و انگيزه هاى خاصى، درباره حضرت حمزه عميق تر و در حذف شخصيت او قوى تر عمل كرده اند.

و بدينگونه، با اين مظلوم تاريخ و حديث آشنا مى شويم كه نه تنها شخصيتش در حدّ شخصيت ساختگى دشمنان درجه يك اسلام، سردمداران كفر و الحاد و سلسله جنبانان بدر و اُحد معرفى نگرديده، بلكه براى موهون و مشوّه ساختن او، مطالب ناروا و نابجايى، كه دون شأن و مقام هر مسلمان است، به ساحت مقدّسش نسبت داده اند كه متأسفانه گهگاهى به تأليفات خودى ها نيز راه يافته است!

اين نوع بينش و حق كشى براى ما، هم تكليف آور است و هم مشكل زا !

تكليف آور از اين رو كه اين عملكرد، ما را موظف مى سازد براى دفاع از مظلومى به پا خيزيم و در كنار زدن پرده هاى تعصب و زدودن غبارهاى ضخيم، كه قرنها بر آن گذشته است، تلاش كنيم و آن چهره تابناك و مظلوم را از پشت ابرهاى تيره و تار به جامعه اسلامى مان بنمايانيم.

و اما مشكل زا است; از آن رو كه اين حركت موجب شده است حقايق فراوانى در معرفى شخصيت آن حضرت، از دسترس خارج و در لابلاى حوادث تاريخى دفن شود و طبعاً در به دست آوردن بقاياى ناچيز هم با مشكل مواجه گرديم و در نيل به مطلبى به جاى مراجعه به مظان و جايگاه خود، به منابع ديگر و فصول مختلف مراجعه كنيم.

ولى در عين حال مى توان با مراجعه به متون تفسيرى و حديثى و تاريخى، به مطالب ارزشمند و به جا مانده درباره آن حضرت دست يافت كه خوانندگان ارجمند را با بخشى از فضايل آن بزرگوار آشنا و راه را براى كسانى كه فرصت پى گيرى و تحقيق بيشترى در اين زمينه دارند، هموار مى سازد.

با اين مقدمه لازم است در اين مختصر پنج موضوع به ترتيب زير مورد بحث و بررسى قرار گيرد:

1 . حضرت حمزه از ديدگاه قرآن
2 . حضرت حمزه در كلام رسول الله(صلى الله عليه وآله) و ائمه هدى(عليهم السلام)
3 . حضرت حمزه در جنگ ها
4 . تلاش فرهنگى در مخدوش كردن شخصيت حضرت حمزه
5 . حرم حضرت حمزه در بستر تاريخ
از خداوند منان مسألت دارم كه ما را در اين هدف يارى رساند و هدايت كند و اين تلاش ناچيز را از ما بپذيرد و ثواب آن را به روح والدين گرامى ام واصل فرمايد، بحقّ محمّد و أوليائه(عليهم السلام)
قم ـ محمد صادق نجمى، فروردين ماه 1383


نگاهى كوتاه به دوران زندگى حضرت حمزه(عليه السلام)


حمزة بن عبدالمطّلب، ملقّب به «سيدالشهدا»، «اسدالله» و «اسدالرسول» و كنيه اش ابوعماره و ابو يعلى است. مادرش هاله دختر «وهب» و دختر عموى آمنه بنت وهب، مادر پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) است.

حضرت حمزه عموى پيامبر و برادر رضاعى اواست; زيرا هر دو از پستان مادرى به نام ثُوَيْبه شيرخورده اند.

حضرت حمزه، بنا به نظريه مشهور، دو سال از پيامبر(صلى الله عليه وآله)بزرگتر بود و طبق گفته مورّخان مشهور و نامى، او در سال دوم بعثت، اسلام را پذيرفت.
به گفته ابن اثير و گروهى از مورّخان، چون حضرتحمزه ايمان خويش را اظهار كرد، سران قريش فهميدند كه پيامبر، از اين پس، نيرومند شده و اسلام داراى مدافعقوى گرديده است و با گرويدن وى به اسلام، از طرحهاونقشه هاى زيادى كه بر ضدّ اسلام و مسلمانان ترسيم كردهبودند، منصرف شدند.

حضرت حمزه همزمان با هجرت پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) ، به مدينه هجرت كرد و در صف مهاجرانِ نخستين قرار گرفت. او اولين فرمانده و پرچمدار اسلام است كه از سوى رسول الله در رأس گروهى از مسلمانان براى پاسخ گويى به حمله مشركان، به محلّى به نام «سيف البحر» اعزام گرديد.

در جنگهاى متعدّد ديگر; مانند بدر و اُحُد شركت كردو در جنگ بدر، در معرض امتحانى سخت قرار گرفت و از سران قريش چند نفر; از جمله شيبة بن ربيعه و طُعَيمةابن عدى را به دست خود به هلاكت رسانيد و در قتل يكى ديگر از مشركان نامى; يعنى «عتبة بن ربيعه» با اميرمؤمنان(عليه السلام)شركت جست.

شجاعت حضرت حمزه در جنگ ها، زبانرد خاص و عام و مورد تأييد دوست و دشمن است ولذا در جنگ بدر و اُحُد وى با دو دست و با دو شمشير مى جنگيد!

حضرت حمزه در ميدان جنگ با نصب كردن «پرِ شترمرغى» به كلاهخود خويش، از ديگر فرماندهان و جنگجويان مشخص و برجسته بود و به همين جهت در جنگ بدر يكى از سران دشمن پس از آنكه به اسارت مسلمانان در آمد و چشمش به حمزه افتاد، پرسيد: اين كيست؟ گفتند: حمزة بن عبدالمطّلب. وى با تعجب گفت «ذاكَ الَّذِي فَعَلَ بِنا الأفاعِيل» او بود كه صفوف ما را تار و مار كرد و ما را به روز سياه نشاند!

حضرت حمزه در سال سوم هجرت، در جنگ اُحد، پس از كشتن سى و يك تن از سران دشمن، به مقام ارجمندشهادت نايل گرديد.

نگاهى از افق ديگر
خداوند متعال، مجد و شرفِ نسب، توأم با عزّتِايمان و دفاع از حريم اسلام را براى حضرت حمزه برگزيد; زيرا او فرزند بزرگترين شخصيت جزيرة العربو رييس مكّه و قريش; يعنى عبدالمطّلب(1) بن هاشم بن عبدمناف بن قصىّ است. آرى، نسب حمزه، نسب خاتمِپيامبران است.

حمزه سيدالشهدا هم شريف است هم شرافت و كرامت را از پدر و اجداد خويش به ارث برده است. مادر حمزه، دختر عموى «آمنه» مادر رسول الله است و او از طرف مادر نيز داراى نسبى است والا و شريف كه پيامبر خاتم نشأت گرفته از همان نسب والا و خاندان اصيل است.

شرافتى ديگر براى حمزه:

او هم عموى رسول الله(صلى الله عليه وآله) است، هم برادر رضاعى اش و پيامبر در ميان او و زيدبن حارثه(2) پيمان اخوّت بست.

حمزه سيدالشهدا، از جهات متعدد بر ديگران برترى يافت و صفات عالى و اخلاق حسنه را از آن شجره اصيل و خاندان شريف به ارث برد.

او در ايمان، از سابقين در اسلام است و آنگاه به پيامبر ايمان آوردكه تنها يكسال و اندى از بعثت آن حضرت مى گذشت و تعداد مسلمانان از سى و نه مرد و بيست و سه زن تجاوز نمى كرد و آن روز اسلام داراى هيچ نفع مادى و دنيوى نبود. هرچه در باره اسلام پيش بينى مى شد فشار وشكنجه بود و تحمل استهزا وآزار مشركان، ولى حمزه(عليه السلام) درمقابل اين آزارها و شكنجه ها، به چيزى جز براى احياى حق ودفاع ازحريم اسلام نمى انديشيد. { ... يَبْتَغُونَ فَضْلا مِنْ اللهِ وَ رِضْوَاناً ... .

حمزه پيش از اسلام:

حضرت حمزه علاوه بر خويشاوندى نزديك با پيامبر ـ كه عموى آن حضرت بود ـ براى آن حضرت، دوستى صميمى و رفيقى شفيق و برادرى دلسوز و مهربان به شمار مى آمد; زيرا وقتى پيامبر خدا متولّد شد، عبدالمطّلب بانويى به نام «ثُوَيبه» را احضار كرد و به وى دستور داد، همانگونه كه به حمزه شير داده، به محمّد نيز شير دهد و بدينگونه آن دو، با هم برادر رضاعى شدند.

حمزه و محمّد دوران طفوليت را در خانه شيبة الحمد، عبدالمطّلب سپرى كردند و در ميان اين دو طفل الفتو صميميّت عميق حاكم گرديد و محمّد(صلى الله عليه وآله)در اين دورانو دورانهاى بعد، به حمزه، نه تنها به عنوان عمو و عضوىاز اعضاى خانواده عبدالمطّلب، بلكه به ديده برادرى كهگويا از يك پدر و مادر متولّد شده اند مى نگريست; زيراپيامبر كه در دوران جنينى، پدر را از دست داده بود مانند حمزهتحت كفالت و قيموميّت عبدالمطّلب قرار گرفت
و از اين پسمحمّد و حمزه در زير يك سقف و در كنار يك سفره و بهصورت دو عضو و دو برادر در يك خانواده زندگى را ادامهدادند. اخوّت رضاعى، قرابت ذاتى، هم سن بودن، در كنار همزيستن و برخوردارى يكسان از عواطف عبدالمطّلب و ...عواملى بود كه علاقه و الفت آنها را نسبت به هم، روز به روزعميق تر و صميميت متقابل در ميان آنها را براى هميشه پى ريزى كرد.

در ازدواج پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)
وقتى پيامبر(صلى الله عليه وآله) قدم به بيست و پنج سالگى گذاشت، و تصميم گرفت با «خديجه بنت خويلد»، آن بانوى عاقله ازدواج كند، حمزه به همراه برادرش ابوطالب(4) به سوى خانه «خويلد» حركت مى كند و در اين وصلت مبارك و ازدواج تاريخى، نقش خواستگارى را به عهده مى گيرد و در ايجاد شجره طيّبه اى كه حاصل ازدواج رسول الله با خديجه است، گامهاى اوّليه را برمى دارد.

/ 18