حضرت حمزه از ديدگاه قرآن - حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدصادق نجمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت حمزه از ديدگاه قرآن

درقرآن كريم چون به آياتى مانندآيه شريفه { وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ(5) مى رسيم، حمزة بن عبد المطّلب را در رأس اين مؤمنان و در قلّه ايمان مى بينيم:

ايمان آوردن در وضعيت سخت، يارى كردن و پناه دادن به رسول الله در مقابل دشمنان، آنگاه كه همه مشركان و دشمنان بر ضدّ او بسيج شده بودند، هجرت و جهاد در راه خدا است.

و باز چون به آيه شريفه { ...لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا...(6) مى رسيم، حضرت حمزه را در اوّل اين صف از مؤمنان مى بينيم كه قبل از فتح، جان خويش را در طبق اخلاص گذاشت و با دشمنان به قتال و جهاد پرداخت و به خيل نخستين شهداى اسلام پيوست; قتال و شهادتى كه به مُثله و قطعه قطعه شدن اعضاى بدنش منجر شد و علفهاى بيابان بر پيكر خونينش كفن گرديد.

و آيات متعدد ديگرى كه حمزه، سيدالشهدا(عليه السلام)، مصداق روشن و نمودار بارزى از اين آيات است.

در قرآن كريم، آيات متعدّدِ ديگرى نيز وجود دارد كه طبق نظريه مفسران و محدثان و بر اساس مضمون روايات از ائمه هدى(عليهم السلام) ، به خصوص درباره حضرت حمزه نازل و يا درباره او تأويل شده است و خداوند سبحان در اين سند آسمانى و از طريق وحى بر ايمان و پايدارى او در دفاع از اسلام، مهر تأييد زده و استقبال او از شهادت در راه خدا را ستوده است كه در اين زمينه به نقل شش آيه بسنده مى كنيم:

1 ـ { هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نار يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ
«اينان دو گروهند كه در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند; كسانى كه كافر شدند، لباسهايى از آتش براى آنها بريده شده و مايع سوزان و جوشان بر سرشان ريخته مى شود.»
حضرت ابوذر(رحمه الله) گفت: اين آيه در باره دو گروه; گروهى حامى و مدافع سرسخت اسلام و گروه ديگر دشمن كينه توز و سرسخت اسلام نازل گرديده است; گروه اوّل اميرمؤمنان، حمزه و عبيده(13) و گروه دوم وليد، عتبه و شيبه از سران قريش مى باشند كه در جنگ بدر برابر هم قرار گرفتند.

در تفسير فرات كوفى، نزول آيه شريفه را از طريق سُدىّ، از پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) نقل و اضافه مى كند كه پيامبر پس از نزول اين آيه فرمود:

«هؤُلاءِ الثلاثةُ يَومَ الْقِيامة كَواسطة الْقلادة فِي الْمُؤمنين و هؤلاءِ الثلاثة كَواسطة القلادة في الكُفّار».

«در روز قيامت اين سه تن، در ميان مؤمنان، مانند مهره درشت گردن بند، خواهند درخشيد; همانگونه كه اين سه تن ديگر، در ميان كفّار و مشركين مانند مهره درشت گردن بند خواهند بود.»

2ـ { مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا.

«در ميان مؤمنان، مردانى هستندكه بر عهد و پيمانى كه با خدا بسته اند، صادقانه ايستاده اند; بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و گروهى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند.»

در تفسيرقمى است كه ابن ابى الجارود، از امام باقر(عليه السلام)نقل مى كند: اين آيه در باره حمزه، جعفر و على(عليهم السلام) نازل گرديده است. منظور از «مَنْ قَضَى نَحْبَهُ» حمزه و جعفر و منظور از «مَنْ يَنْتَظِرُ» على بن ابى طالب است.

ابن حجرِ مكى گويد: اميرمؤمنان(عليه السلام) در كوفه بر فراز منبر بود كه از ايشان درباره اين آيه پرسيدند. حضرت فرمود: «أللّهمَّ غُفْراً». اين آيه در باره من و عمويم حمزه و پسر عمويم عُبيده نازل شده است كه عبيده در بدر و حمزه در اُحد به شهادت رسيدند و اما من منتظر شقى ترين اين امّتم تا محاسنم را از خون سرم خضاب كند. اين پيمانى است كه حبيبم ابوالقاسم(صلى الله عليه وآله) از آن خبر داد.

3 ـ { أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الاَْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ.

«آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، همچون مفسدان در زمين قرار دهيم يا پرهيزكاران را همچون كافران؟!»

در تفسير فرات كوفى، از ابن عباس نقل مى كند كه اين آيه در باره سه تن از مؤمنان متقى، كه عمل صالح انجام داده بودند; على بن ابى طالب، حمزه و عبيده و سه نفر مشرك مفسد; عتبه، شيبه و وليدبن عتبه نازل گرديده است. ابن عباس مى افزايد: اين دو گروه بودند كه در جنگ بدر با هم به مبارزه برخاستند; على(عليه السلام) وليد را كشت، حمزه عتبه را و عبيده شيبه را.

4 ـ { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد.»
مرحوم طبرسى در باره مصداق «صادقين» كه در اين آيه شريفه آمده است، چند احتمال ذكر كرده، مى گويد: و گفته شده كه منظور از صادقين در اين آيه، همان افرادى هستند كه خداوند در آيه ديگر از آنها ياد كرده و فرموده است: { رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ... ; يعنى حمزة بن عبدالمطّلب و جعفربن ابى طالب و «وَ مِنْهُم مَنْ يَنْتَظِرُ»، يعنى على بن ابى طالب(عليه السلام).

5 ـ { وَمَنْ يُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً .

«و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند (در روز رستاخيز) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا نعمت خود را بر آنان تمام كرد; از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان، و آنها رفيق هاى خوبى هستند.»

شيخ طوسى از انس بن مالك نقل مى كند كه روزى با پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) نماز صبح را به جاى آورديم، آن حضرت پس از نماز، رو به ما نشست، من عرض كردم: اى فرستاده خدا، اگر صلاح بدانيد تفسير اين آيه { ...وَمَنْ يُطِعِ اللهَ... را بيان كنيد.پيامبر فرمود: مصداق «نَبِيِّينَ» من هستم و مصداق «صِدِّيقِينَ» برادرم على است و مصداق «شُهَداء» عمويم حمزه و اما مصداق «صالِحِين» دخترم فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين مى باشند.

6 ـ { مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللهِ لَ آت وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ... .

«كسانى كه اميد به ديدار و لقاى پروردگار و رستاخيز دارند، (در اطاعت او مى كوشند); زيرا سر آمدى كه خدا تعيين كرده، فرا مى رسد. و كسى كه (در راه خدا) جهاد و تلاش مى كند، براى خود جهاد مى كند.»

حسين بن سعيد از ابن عباس نقل مى كند كه اين آيه در باره بنى هاشم نازل گرديد كه از آنها است حمزة بن عبدالمطّلب و عبيدة بن حارث. ابن عباس مى افزايد: درباره آنها اين آيه نيز نازل گرديده است: { وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ...

حضرت حمزه در كلام رسول الله و ائمه هدى(عليهم السلام)


اكنون پس از آشنايى با شخصيت حمزه(عليه السلام) در قرآن كريم به بيان بخشى از فضايل آن حضرت مى پردازيم كه از زبان رسول الله(صلى الله عليه وآله) و ائمه هدى(عليهم السلام) نقل شده و به دست ما رسيده است و با بخشى ديگر، در صفحات آينده و به مناسبتهاى مختلف آشنا خواهيم شد:

1 . حمزه آقاى تمام شهيدان، جزانبيا واوصيااست:

شيخ المحدّثين صدوق(رحمه الله) در ضمن حديث مفصّلى، با اسناد به حضرت سلمان، نقل مى كند:

«در ايام مريضى پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه به ارتحال آن بزرگوار منتهى گرديد، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا(عليها السلام) وارد شد. آن بانوى گرامى وقتى ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد، اشك به گونه اش جارى شد. پيامبر براى تسلّى و آرامش دخترش، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشى از نعمت هاى خدا را، كه بر اين خاندان ارزانى داشته است، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه: ... دخترم!

ما اهل بيتى هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگى را بر ما عطا كرد و بر هيچ يك از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود; زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصىّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است و شهيد ما سيدالشهدا است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموى پدر تو است.

فاطمه(عليها السلام) گفت: اى فرستاده خدا، آيا او تنها سيد شهيدانى است كه با وى به شهادت رسيده اند؟
پيامبر فرمود: نه، بلكه او سيد شهداى اوّلين و آخرين، بجز انبيا و اوصيا است.»
با توجه به مضمون اين حديث، معلوم مى شود كه هم حضرت حمزه و هم حضرت حسين بن على(عليهما السلام)براى هميشه، از افتخار «سيد الشهدا» بودن برخوردارند و اين لقب براى هميشه به آن دو بزرگوار اطلاق مى گردد; با اين تفاوت كه حسين بن على حتى نسبت به حضرت حمزه هم سيد و سرور است ولى حضرت حمزه سيد است نسبت به ساير شهدا، جز انبيا و اوصيا.

بنابراين، توجيه بعضى از نويسندگان كه مى گويند حضرت حمزه سيدالشهداى دوران خويش بود و نه سيدالشهداى همه زمانها، مخالف مضمون اين حديث شريف است.

2 . حضرت حمزه از سروران اهل بهشت است:

شيخ صدوق همچنين از انس بن مالك نقل مى كند كه: رسول الله(صلى الله عليه وآله) فرمود: ما فرزندان عبدالمطّلب، سروران اهل بهشتيم. رسول الله، حمزه سيد الشهدا، جعفر ذوالجناحين، على، فاطمه، حسن، حسين و مهدى(عليهم السلام) .

3 . حمزه، محبوب ترين عموى پيامبر(صلى الله عليه وآله) :

صدوق(رحمه الله) از امام صادق(عليه السلام) و آن بزرگوار از جدّش رسول الله نقل مى كند كه فرمود:

«اَحَبّ إِخواني إِلَىَّ عَلِىِّ بن أبي طالب و أحَبّ أعْمامي إِلىَّ حَمْزَة».

«محبوب ترين برادرانم على بن ابى طالب و محبوب ترينِ عموهايم حمزه است.»

4 . حمزه محبوب ترين نامها در نزد پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) :

كلينى(رحمه الله) از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه:

«جاءَ رَجلٌ إِلَى النَّبِيّ(صلى الله عليه وآله) فقال يا رَسُول الله وُلِدَ لِي غلامٌ فماذا اُسَمّيه؟ قال: سَمِّهِ بِأَحَبِّ اْلأَسماء إِلىَّ; حَمْزة».

«شخصى محضر رسول الله(صلى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: اى فرستاده خدا، فرزند ذكورى برايم متولّد شده است، چه نامى بر وى نهم؟ فرمود: او را «حمزه» نام بگذار كه محبوب ترين نامها در نزد من است.»
5 . حمزه يكى از چهار راكب در قيامت:

مرحوم صدوق(رحمه الله) در ضمن حديثى از پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)چنين نقل مى كند:

«وَ ما فِي الْقِيامَةِ راكبٌ غَيرنا وَ نَحنُ أَربعةٌ فَقام إِلَيه العَبّاس بن عبدالمطّلب، فَقال: مَنْ هُم يا رَسُول الله؟ فقال: أمّا أَنا فَعَلى الْبراق... و عَمّي حمزة بن عبدالمطّلب أسدالله و أسد رسوله سيد الشهداء عَلى ناقتي العضباء... و أخي علىّ، عَلى ناقة من نوق الجنّة».

«در قيامت همه پياده هستند جز ما چهار تن. عباس بن عبدالمطّلب عرض كرد: اى فرستاده خدا، آن چهار تن كدامند؟ فرمود: اما من سوار بر براق خواهم بود... و عمويم حمزة بن عبدالمطّلب اسدالله و اسد رسول و سيد شهدا بر شتر عضباى من سوار خواهد شد. و برادرم على بر شترى از شتران بهشتى.»

6 . حمزه انجام دهنده نيكى ها و به جا آورنده صله رحم:

ابن حجر عسقلانى نقل مى كند كه: پيامبر خدا چون در كنار جسد مُثله شده عمويش حمزه نشست، خطاب به وى چنين فرمود:

«رَحِمَكَ الله أي عمّ، لَقَدْ كُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخَيرات».

«اى عمو، خداى رحمت كند تو را، كه در صله رحم و انجام دادن كارهاى نيك فعّال و كوشا بودى.»

و اين توصيف از زبان رسول الله و معرفى حضرت حمزه به عنوان «وَصُول رَحِم» و «فَعول خيرات» امتيازى است كه اختصاص به آن حضرت دارد.

7 . حضرت حمزه شفيع در روز قيامت:

در حديث مفصّلى كه امير مؤمنان(عليه السلام) از رسول الله(صلى الله عليه وآله)نقل نموده، آن حضرت، درباره حضرت حمزه مى فرمايد:

«أمّا إنّ حمزة عَمِّي يُنَحّي جَهَنَّم مِن مُحِبِّيهِ».

«همانا در قيامت عمويم حمزه جهنم را از دوستدارانش دور خواهد كرد.»
8 . در پايه عرش نوشته شده است: «حمزة اسدالله» و ...

در بصائرالدرجات در حديثى از امام باقر(عليه السلام) ، از پيامبر(صلى الله عليه وآله)نقل كرده كه آن حضرت در باره تعداد انبيا و تعداد اولوالعزم از آنان و اينكه هر پيامبرى داراى وصى بوده، سخن گفته و آنگاه به خصوصيات خود و خاندانش اشاره مى كند و در ضمن آن مى فرمايد:

«عَلَى قَائِمَةِ الْعَرْشِ مَكْتُوبٌ حَمْزَةُ: أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ».

9 . حضرت حمزه در دعاى رسول الله(صلى الله عليه وآله) :

ابن ابى الحديد نقل مى كند(34) كه در جنگ خندق چون اميرمؤمنان(عليه السلام) با عمروبن عبدوَدّ مواجه شدند و مبارزه آنان آغاز گرديد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) رو به آسمان كرد و دستانش را بالا گرفت و اين دعا را مكرّر خواند:

«أَللّهمَّ إِنّكَ أَخَذْتَ مِنِّي عُبيدة يَومَ بَدر وَحَمزة يَوْمَ اُحُد فَاحْفَظ عَلَىَّ الْيومَ عَلِيّاً { ...رَبِّ لاَ تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ(35)».

«خدايا! پسر عمويم عبيده را در جنگ بدر و عمويم حمزه را در جنگ احد از من گرفتى، پس امروز على را برايم نگهدار. خدايا! مرا تنها نگذار، و تو بهترينِ وارثانى.»
10 . حضرت حمزه افضل شهدا است:

شيخ مفيد از ابو ايّوب انصارى نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)خطاب به حضرت فاطمه(عليها السلام) فرمود:

«شهيدنا أفضل الشهداء و هو عمّك، وَ مِنّا مَنْ جَعَل الله لَهُ جَناحَين يَطيرُ بِهِما مَعَ الملائكة وَ هُوَ ابنُ عَمِّكَ».

«شهيد ما أفضل شهدا است و آن عموى تو و از خاندان ما است; كسى كه خداوند بر وى دو بال عنايت فرموده كه در ميان فرشتگان پرواز مى كند و آن پسر عموى تو است.»

/ 18