حضرت حمزه در احتجاج حسين بن على(عليهما السلام) : - حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدصادق نجمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت حمزه در احتجاج حسين بن على(عليهما السلام) :

حسين بن على(عليهما السلام) در صبح عاشورا، پس از تنظيم صفوف لشكر خويش، بر اسب سوار شد و در برابر دشمن قرار گرفت و با صداى بلند و رسا، خطاب به افراد لشگر عمر سعد، سخنان مفصّلى ايراد كرد و با آنان اتمام حجّت نمود و در ضمن اين بيانات، چنين گفت:

«أيّها الناس أنسبوني من أنا؟ ثمّ ارجعوا إلى أنفسكم و عاتبوها فانظروا هل يحلّ لكم قتلي و انتهاك حرمتي؟! أَ لَستُ ابن بنت نبيّكم و ابن وصيّه و ابن عمه و أوّل المؤمنين بِاللهِ وَ المصدّق لرسول الله بما جاء به من عند ربّه أ و ليس حمزة سيد الشهداء عمّ أَبِي، أ و ليس جعفر الطيار عمي، أ و لم يبلغكم قَولَ رسول الله لي و لاَِخي هذان سيدا شباب أهل الجنّة...»
«مردم ! بگوييد من چه كسى هستم، سپس به خود آييد و خويشتن را ملامت كنيد و ببينيد آيا قتل من وشكستن حرمتم براى شما جايز است؟ آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم؟ آيا من فرزند وصىّ و پسر عموى پيامبر شما نيستم؟ مگر من فرزند كسى نيستم كه پيش از همه به خدا ايمان آورد و پيش از همه رسالت پيامبر را تصديق كرد؟
آنگاه فرمود: آيا حمزه سيد الشهدا عموى پدر من نيست؟ آيا جعفر طيّار عموى من نيست؟ آيا شما سخن پيامبر را در حق من و برادرم نشنيده ايد كه فرمود: اين دو، سروران جوانان بهشت هستند؟...»
حضرت حمزه در گفتار و احتجاج على بن الحسين(عليهما السلام) :

1 . صدوق(رحمه الله) از ثابت بن ابى صفيه نقل مى كند:

نَظَر سَيّد العابدين، علىّ بن الحسين(عليهما السلام) إلى عبيد الله بن عبّاس بن علىّ بن أبي طالب فاستعبر ثم قال: ما من يوم أشدّ على رسول الله(صلى الله عليه وآله) من يوم أُحُد قتل فيه عمه حمزة بن عبدالمطّلب أسدالله و أسد رسوله و بعده يوم مؤتة قتل فيه ابن عمه جعفربن أبي طالب ثمّ قال(عليه السلام) و لا يوم كيوم الحسين(عليه السلام)أزدلف عليه ثلاثون ألف رجل يزعمون أنّهم من هذه الأمّة كلّ يتقرّب إلى الله عزّ و جلّ بدمه...».

«روزى على بن الحسين(عليهما السلام) عبيدالله فرزند عباس بن على را ديد و اشك در چشم آن بزرگوار حلقه زد، آنگاه فرمود: براى پيامبر روزى سخت تر از جنگ احد پيش نيامد; زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزة بن عبدالمطلب، اسدالله و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد و پس از احد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند. و سخت تر از روز حسين(عليه السلام) پيش نيامده; زيرا سى هزار نفر آن بزرگوار را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت پيامبر(صلى الله عليه وآله)تصور مى كردند و همه آنها با ريختن خون فرزند همان پيامبر به پيشگاه خدا تفرّب مى جستند...»

2 . تعصّبى كه پاداش آن بهشت است:

كلينى(رحمه الله) از حبيب بن ثابت نقل مى كند كه امام سجاد(عليه السلام)فرمود:

«لَمْ يُدْخِلِ الْجَنَّةَ حَمِيَّةٌ غَيْرُ حَمِيَّةِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذَلِكَ حِينَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِيِّ(صلى الله عليه وآله) فِي حَدِيثِ السَّلَى الَّذِي أُلْقِيَ عَلَى النَّبِيِّ(صلى الله عليه وآله) ».

«هيچ تعصبى صاحب خود را داخل بهشت نكرد، جز تعصب حمزة بن عبدالمطّلب، آنگاه كه بچه دان شترى به وسيله مشركين مكه به سر و صورت پيامبر انداخته شد و حمزه براى دفاع ازآن حضرت و دفع شرّ دشمنان، اسلام را پذيرفت.»

مشروح اين جريان در بخش آينده، از نظر خوانندگان مى گذرد.

3 . حضرت حمزه در محاجّه امام سجاد(عليه السلام) :

يكى از خطبه هاى تاريخى و مهيّج و انقلابى كه به وسيله امام سجاد(عليه السلام) ايراد گرديده و در منابع تاريخى ثبت شده است، خطبه اى است كه آن حضرت پس از حادثه عاشورا و به هنگام اسارت اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شام و در مسجد جامع اين شهر ايراد كرد; جلسه اى كه انبوه شركت كنندگان در نماز جمعه و از جمله شخص يزيدبن معاويه و درباريان وى، در آن شركت داشتند.

در اين مقاله، به نقل بخشى از آن خطبه مهم، كه محل شاهد ما است، بسنده مى كنيم و آن را از مقتل خوارزمى (متوفاى 568) مى آوريم:

وى مى نويسد: در اين مجلس حسّاس، پس از آنكه على بن الحسين در عرشه منبر قرار گرفت و حمد و ثناى پروردگار را به جاى آورد، چنين فرمود:

«أَيُّهَا النّاسُ أُعْطِينا سِتّاً وَ فُضِّلْنا بِسَبْع; أُعْطِينا الْعِلْمَ وَالْحِلْمَ وَ السَّماحَةَ وَ الْفَصاحَةَ وَ الشَّجاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ فَضَّلْنا بِأَنَّ مِنّا النَّبِيُّ الْمُخْتارُ مُحَمَّداً وَ مِنّا الصِّدِّيقُ وَ مِنّا الطَّيّارُ وَ مِنّا أَسَدُ اللهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنّا سَبْطا هذِهِ اْلأُمَّةِ،وَ سَيِّدا شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ...» .

حضرت حمزه در كلام امام صادق(عليه السلام) :

عياشى از حسين بن حمزه نقل مى كند كه گفت: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: چون پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)در كنار جسد مُثله شده حضرت حمزه قرار گرفت، چنين گفت:

«اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ عَلى ما أَرَى».

سپس فرمود: اگر من هم پيروز شوم از مشركان چند برابر مُثله خواهم كرد! در اينجا بود كه اين آيه شريفه نازل شد:

{ وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ .

امام صادق فرمود پيامبر(صلى الله عليه وآله) با نزول اين آيه فرمود: «اَصْبِرُ، اَصْبرُ»; «من هم صبر خواهم كرد.»

حضرت حمزه در احتجاج محمد حنفيه:

صدوق(رحمه الله) از زرّين نقل مى كند كه از محمدبن حنفيه(رضي الله عنه)شنيدم كه چنين مى گفت:

«فينا ستّ خصال لم تكن في أحد ممّن كان قبلنا و لا تكون في أحد بعدنا، مِنّا محمّد سيّد المرسلين و علىّ سيّدالوصيّين وحمزة سيّدالشهداء والحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنة و جعفر بن أبي طالب المزيّن بالجَناحَين يَطير بِهِما في الجنّة حيث يشاء ومهدىّ هذه الأمة الّذي يصلّي خلفه عيسى بن مريم(عليهما السلام) ».

حضرت حمزه در احتجاج شيخ مفيد(رحمه الله) :

شيخ مفيد(رحمه الله) مى گويد: گروهى از جوانان شيعه براى تعلّم و فراگيرى مطالب كلامى، در پاى درس من حاضر مى شدند، روزى يكى از آنها گفت: حضرت استاد! روز گذشته در جلسه اى بودم كه طبرانى، دانشمند زيدى مذهب نيز حضورداشت. او در چند مطلب بر ما شيعه اشكال و اعتراض كرد كه من پاسخ قانع كننده اى نداشتم; از جمله اشكالات وى اين بود كه: شما شيعيان به بعضى از عقايد و اعمالى كه سنّى هاى حنبلى مذهب دارند انتقاد و اعتراض مى كنيد، در حالى كه در موارد متعدّد با آنان هم عقيده بوده و مانند آنان عمل مى كنيد. و چند مورد را اينگونه برشمرد: زيارت قبور اوليا، عبادت كردن در نزد آن قبور و... .

شيخ مفيد مى فرمايد: به آن شاگرد گفتم: نزد طبرانى برو و پاسخ پرسشهاى او را همانگونه كه من توضيح مى دهم با اودرميان بگذار.

شيخ مفيد به يكايك پرسشهاى طبرانى پاسخ مشروح داد تا به پرسش در باره زيارت قبور اوليا رسيد و گفت:

به طبرانى بگو كه پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) در حال حيات خويش، هم به مسلمانان دستور داد كه قبر حضرت حمزه را زيارت كنند و هم خود به زيارت قبر عمويش و ساير شهدا مى پرداخت و همچنين دخترش فاطمه زهرا(عليها السلام) نيز مكرّر به زيارت قبر عمويش حمزه مى رفتند. پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و طبق روش آن حضرت مسلمانان هم به زيارت قبر او مى رفتند و در كنار اين قبر به زيارت و عبادت مى پرداختند.

بنابراين، اگر عمل شيعه در باره زيارت مشاهد ائمه و پيشوايان، دور از عقل و عملى حنبلى! باشد پس اين، اسلام و پيامبر(صلى الله عليه وآله) است كه راه خلاف عقل را پيش پاى مسلمانان قرار داده و آنان را به كار ناروايى واداشته است! مسلّم است كه چنين گفتارى ناشى از ضعف ايمان و عدم بصيرت در دين است.

گفتنى است كه ايراد طبرانى دانشمند زيدى مذهب و معاصر شيخ مفيد و مقايسه عقيده و عملكرد شيعه و پيروان مذهب حنبلى در موضوع زيارت از سوى او مربوط به دورانى است كه هنوز ابن تيميه و همفكرانش در ميان حنابله بهوجود نيامده بودند كه سفر به قصد زيارت قبور انبيا را نه تنها حرام بلكه موجب شرك و ارتداد معرفى نمايند.


/ 18