31 ـ هلالى جغتايى: - حج در پهنه نثر فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در پهنه نثر فارسی - نسخه متنی

خلیل الله یزدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

31 ـ هلالى جغتايى:

مقتول به سال935 كه از شعراى صاحب نام اواخر قرن نهم واوايل قرن دهم است درباره حج و كعبه، زمزم ،طواف و... كم و بيش سخن گفته و اغلب در مخاطبه با معشوق از آنها سود جسته است.

رسيدن به وصال معشوق را به رسيدن به كعبه مانند كرده و گفته است:





  • شدم در جستجوى كعبه وصلت ندانستم
    كعبه ما كوى تواست از كوى خود ما را مران
    كوى تو همچو كعبه محترم است
    گر رسيدن به كعبه نتوانم
    بارى از قبله رو نگردانم



  • كه همچون من بودسرگشته بسياراين بيابان را
    قبله ماروى توست ازمامگردان روى خويش
    مرغ بامت كبوتر حرم است
    بارى از قبله رو نگردانم
    بارى از قبله رو نگردانم



توكّل به خدا در پهنه ادب فارسى و در آثار منظوم و منثور به وفور نمايان است و كمتر گوينده اى هست كه در آن باب سخن نگفته باشد. هلالى در اين باره گفته است:

شنيدم عارف صاحب تميزى

چو يوسف داشت فرزند عزيزى...




  • قضا را مرد عارف بعد يكچند
    به سوى كعبه شد همراه فرزند...



  • به سوى كعبه شد همراه فرزند...
    به سوى كعبه شد همراه فرزند...



وقتى اين پدر و پسر تصميم به اين سفر مى گيرند هواداران فرزند در فراهم آوردن اسباب سفر مى كوشند و يكى از طرفداران تحمّل دورى فرزند عارف را نداشت، بدون توشه و فقط با توكّل بر خدا به راه افتاد وقتى آن عارف در منزلى توقّف كرد متوجّه جريان شد كه شخصى به خاطر علاقه به فرزند او بدون توشه به راه افتاده است او را فراخواند و به او محبّت فراوان كرد و وى را به منزل رساند. هلالى از اين داستان نتيجه گرفته است كه:




  • بلى هر كس توكّل همسفر يافت
    به يك منزل وصال كعبه دريافت



  • به يك منزل وصال كعبه دريافت
    به يك منزل وصال كعبه دريافت



و از خداوند خواست:




  • توكّل ده كزان خشنود گرديم
    به گرد كعبه مقصود گرديم



  • به گرد كعبه مقصود گرديم
    به گرد كعبه مقصود گرديم



اهميّت حج را در ديد هلالى از اين ابيات مى توان فهميد و دانست كه شاعر همانند بسيارى از انديشمندان و معتقدان خداى خانه را مى خواهد نه فقط خانه را:




  • هلالى گر روى روزى به طوف كعبه كويش
    حاجى به ره كعبه و من طالب ديدار
    مقصود من از كعبه و بتخانه تويى تو
    به كوى دوست هلالى زراه كعبه مپرس
    تو ساكن حرمى از سفر چه مى پرسى



  • قدم از سر كن آنجاو منه ديگر قدم بيرون
    او خانه همى جويد و من صاحب خانه
    مقصود تويى كعبه و بتخانه بهانه
    تو ساكن حرمى از سفر چه مى پرسى
    تو ساكن حرمى از سفر چه مى پرسى



/ 18