نتيجه : اسرار بحث در ولادت و ازدواج و شهادت - عمر مادرم: تاریخ دقیق ولادت، ازدواج و شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عمر مادرم: تاریخ دقیق ولادت، ازدواج و شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) - نسخه متنی

ف. ام محمد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اول هجرت و در مدينه بوده حضرت نه ساله بوده نه هيجده سال.

گاهى خود مخالفين تاريخ ولادت را فراموش كرده اند و وقتى به ازدواج رسيده اند تصريحا و تلويحا به نه سالگى فاطمه زهرا عليهاالسلام اقرار كرده اند، و دقت نكرده اند كه بنابراين، ولادت حضرت در سال پنجم بعثت و شهادت حضرت در هيجده سالگى واقع مى شود.

از جمله كسانى كه اين تناقض را در كتابش ذكر كرده سبط بن جوزى است كه از گروهى از علماى سير نقل كرده و ما عينا عبارات او را مى آوريم: و اما فاطمه عليهاالسلام، قال علماء السير: ولدتها خديجه و قريش تبنى البيت الحرام قبل النبوه بخمس سنين و هى اصغر بنات رسول الله صلى الله عليه و آله، تزوجها على عليه السلام فى السنه الثانيه من الهجره و فى رمضان...

سيره نويسان از علما گفته اند: فاطمه عليهاالسلام از حضرت خديجه به دنيا آمد وقتى كه قريش بيت الحرام (خانه كعبه) را بنا مى كردند كه پنج سال قبل از بعثت بود، و او كوچك ترين دختر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود و على عليه السلام در سال دوم هجرت در ماه رمضان با او ازدواج كرد.

در آخر همان صفحه مى گويد:

خطب ابوبكر رض فاطمه عليهاالسلام فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: انها صغيره...

ابوبكر فاطمه عليهاالسلام را خواستگارى كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: فاطمه هنوز كوچك است. [تذكره الخواص ص 306.]

در اين كلام ابن جوزى دختر هيجده ساله را از قول پيامبر صلى الله عليه و آله دختر كوچك فرض مى كند و اين كلام در فضائل احمد بن حنبل و خصائص نسائى نيز آمده است و شعيب بن سعد مصرى در روض الفائق مى گويد: وقتى خورشيد جمال زهرا عليهاالسلام در آسمان رسالت تابيد، و در افق جلالت ماه كمالش به بدر تمام رسيد، افكار خواستگاران بسوى او كشيده شد، و نيكان ديدن روى نكويش را آروز كردند و بزرگان مهاجرين و انصار از او خواستگارى نمودند، و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به آنان جواب رد گفت.

حاصل كلام روض الفائق آنست: هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به حد رشد و بلوغ ده سالگى رسيد خواستگاران آمدند، و اين كلام با نه سال پس از بلوغ منافات دارد.

جاى ترديد باقى نماند كه صديقه كبرى عليهاالسلام در نه يا ده سالگى ازدواج كرده و ازدواجش در سال اول يا دوم هجرت بوده است. بنابراين تاريخ ولادت حضرت، پنج سال بعد از بعثت و شهادتش در هيجده سالگى، يازده سال پس از هجرت خواهد بود.

نتيجه : اسرار بحث در ولادت و ازدواج و شهادت

بحث ما در اين كتاب در سه موضوع تاريخى مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام بود: ولادت، ازدواج، شهادت.

چنانچه در بحثهاى گذشته مطرح شد، در تاريخ ازدواج و تاريخ شهادت چندان اختلاف نيست، زيرا موافق و مخالف تاريخ ازدواج را سالهاى اول و دوم، و تاريخ شهادت را سال يازدهم هجرت ثبت كرده اند. آنچه محل اختلاف است عمر حضرت در سال ازدواج و سال شهادت است، و منشا اين اختلاف تاريخ ولادت است.

معلوم گرديد كه ولادت فاطمه عليهاالسلام پنج سال بعد از بعثت رسول الله صلى الله عليه و آله، و عمر حضرت هنگام ازدواج نه سال و هنگام شهادت هيجده سال بوده، و اختلاف در عمر حضرت در سال ازدواج و شهادت، از اشتباه در تاريخ ولادت منشأ گرفته كه ده سال قبل از تاريخ صحيح كه پنج سال بعد از بعثت است فرض كرده اند، و اين
اشتباه بر آنست كه تاريخ بناى كعبه را پنج سال قبل از بعثت در نظر گرفته اند. در حالى كه بناى كعبه دوبار اتفاق افتاده، يك بار پنج سال قبل از بعثت و بار ديگر پنج سال بعد از بعثت، و ولادت حضرت دربار دوم بناى كعبه بوده است. مخالفان اشتباه كرده اند و بار اول فرض كرده اند، و بعضى مورخين نيز بدون تحقيق و بررسى از آنان پيروى نموده اند.

بعضى هم چنين فكر كرده اند كه تاريخ ولادت آن قدر اهميت ندارد كه تحقيق و بحث و بررسى شود، و به اين موضوع توجه نداشته اند كه تاريخ معصومين عليهم السلام بالاخص تاريخ فاطمه زهرا عليهاالسلام فقط تاريخ نيست، بلكه تاريخ اعتقادى است.

اميدوارم خوانندگان عزيز نتيجه ى بحث اين كتاب را كه در سه موضوع خلاصه مى شود به عنوان جزئى از عقيده ى مذهبى به خاطر بسپارند و به فرزندان و نسل آينده برسانند و آن را يك وظيفه ى در پيشگاه صديقه كبرى عليهاالسلام بدانند كه اگر آن روز نبوديم كه از حق زهرا عليهاالسلام دفاع كنيم، و غاصبين همه حقوق حضرت را پايمال كردند و حقوق معنوى و مادى اهل بيت عليهم السلام را از خلافت و فدك و خمس و غيره همه را غصب كردند و به وصاياى رسول الله صلى الله عليه و آله خيانت كردند، لااقل امروز همين مقدار نگذاريم با تحريف تاريخ ولادت و ازدواج و شهادت به تاريخ زهراى اطهر عليهاالسلام خيانت كنند و عده اى هم آگاهانه يا ناآگاهانه از آنان پيروى كنند، و نتيجه بعضى از مستشرقين و يا مسلمانان مخالف يا معاند سوء استفاده كنند و به ساحت اقدس دختر رسول الله صلى الله عليه و آله سيده النساء عليهاالسلام جسارت كنند.

اين موضوع آن چنان مهم بوده كه علماى بزرگ و حتى معصومين رسول الله صلى الله عليه و آله، از سده اول و دوم تا امروز عنايت داشته اند كه تا ريخ دقيق وقايع صديقه كبرى عليهاالسلام حفظ شود، و درباره ى تاريخ ولادت و عمر و مظلوميت حضرت، ائمه معصومين عليهم السلام سخن گفته اند و هم چنين علماء بزرگ از متقدمين و متاخرين تا امروز كتابها تأليف كرده اند، و آن را به عنوان يك وديعه ى الهى به دست ما سپرده اند كه از كنار آن بى تفاوت نگذريم.

نكته ى ديگر ارتباط بحثهاى سه گانه ى كتاب است كه با اثبات يكى از آنها دو بحث ديگر نيز ثابت مى شود. يعنى وقتى ثابت كرديم ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام پنج سال بعد از بعثت بوده، ازدواج حضرت در نه سالگى و شهادت در هيجده سالگى خواهد بود.

همچنين وقتى ثابت كرديم ازدواج حضرت در نه سالگى بوده ولادت حضرت پنج سال بعد از بعثت و شهادت حضرت در سال يازدهم هجرت در هيجده سالگى خواهد بود. و نيز وقتى ثابت شد شهادت حضرت در هيجده سالگى بوده، ازدواج در نه سالگى و ولادت در پنج سال بعد از بعثت خواهد بود.

اين ارتباط به خاطر آنست كه در تاريخ ازدواج و شهادت اختلافى نيست كه در سال اول و دوم هجرت ازدواج و در سال يازدهم هجرت شهادت حضرت بوده است. آنچه محل اختلاف است در تاريخ ولادت و عمر حضرت هنگام ازدواج و شهادت است. بعد از آن كه تاريخ صحيح را در اين سه موضوع تحقيق و تنقيح كرديم و حقيقت روشن شد بهتر است اين سه كلمه را به خط زرين بنويسيم: و لادت فاطمه عليهاالسلام: پنج سال بعد از بعثت رسول الله صلى الله عليه و آله.

ازدواج فاطمه عليهاالسلام: سال اول يا دوم هجرت در نه سالگى.

شهادت فاطمه عليهاالسلام در سال يازدهم هجرت در هيجده سالگى.

آخرين سخنم اينكه با تو اى زهراى پهلو شكسته، مادر عزيزم خداحافظى نمى كنم، و تا دم جان دادن «مادر مادر» را ادامه مى دهم تا آنگاه كه رمق از بدنم گرفته شود.

چشم و چهره ام را به پاى تو مى گذارم، و تو پاى بر چشم من بگذار تا رمقى بگيرم و يك بار ديگر تو مادر جوان هيجده ساله ام را صدا بزنم و از دنيا چشم بپوشم، و در لحد منتظر جمال دلاراى تو باشم، و در ميان قبر با ديدار تو نيروى تازه بگيرم.

آرزو دارم يك بار ديگر پاى ملكوتى ات را بر ديده گانم بگذارى، و من نغمه «يا فاطمه» سر دهم، و تا ديدار بعدى در محشر كبرى كه افتتاح و اداره ى آن در دست با كفايت توست، دستم را بگيرى و من چادرت را بگيرم، و همراه خود مرا هر كجا كه مى خواهى ببرى. و السلام عليك يوم ولدت و يوم تموت و يوم تبعث حيا و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمين

/ 31